سه شنبه ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۹:۵۵ق.ظ
::آخرین مطلب 18 دقیقه پیش | افراد آنلاین: 2

و رسالتی که در حقش بر گردن ماست…

صحبت از مردی چندبعدی شاید به راحتی امکان پذیر نباشد،‌معلم اخلاق،مرد سیاست،‌ معتقد و متعهد،‌سخنور،‌شاعر و نهایتا دوراندیش.. و زندگی که در معیت یار دیرینش نهایتش به شهادتش منجر شد……

صحبت از مردی چندبعدی شاید به راحتی امکان پذیر نباشد،‌معلم اخلاق،مرد سیاست،‌ معتقد و متعهد،‌سخنور،‌شاعر و نهایتا دوراندیش.. و زندگی که در معیت یار دیرینش نهایتش به شهادتش منجر شد… شهید…

در یک خانواده روحانی در کرمان به دنیا آمد. از ۵ سالگی با قرآن آشنا شد. کودک بود که پدرش را از دست داد. این کودک هشت ساله برای تحصیل علم و دانش پای به مکتب خانه نهاد. دوازده ساله بود که عازم شیراز شد و به کلاس پنجم ابتدایی راه یافت. سالهای دبیرستان را تا سوم متوسطه گذراند و بعد وارد دانشسرای مقدماتی شد. شاگرد اول دبیرستان قوام را از ورود به دانشگاه محروم کردند چون طرفدار آیت الله کاشانی بود. او را به اوز لارستان فرستادند و سال ۳۹ بود که به سیرجان رفت و درست در سال ۴۲ برای ادامه تحصیل وارد دانشسرای مقدماتی تهران شد.

شاید حدس زدید چه شخصیتی مدنظرم می باشد؟!…

بعد از قیام ۱۵ خرداد پای درس استاد شهید مطهری و شهید مظلوم بهشتی راه یافت و در کنار این دو معلم بزرگ قرار گرفت. انتخاب شغل معلمی، آخرین مرحله راه نبود او در این دوران می سوخت و می سوزاند منقلب می شد و منقلب می کرد. تبعید او به اصفهان باعث شد که ایشان از وزارت آموزش و پرورش درخواست بازنشستگی کند.  بلافاصله موافقت شد. او بعد از آن به ادامه فعالیت خود پرداخت جلسات متعدد سخنرانی او در شهرستان های لار، بندرعباس، میناب برقرار بود.

سال ۵۷، او را دستگیر کردند و با پیروزی انقلاب، به درخواست مردم سیرجان به این شهر رفت و سرپرستی فرمانداری آن شهر را به عهده گرفت. این مدت هدف بدترین تهمت های ضد انقلاب و منافقین بود اما او صبور بود.

 

سیرجان… فرماندار…. لارستان … نماینده…

…. اواخر بهمن ۵۸، با رأی مردم لارستان به مجلس شورای اسلامی راه یافت. مجلس سنگری بود که در آن از ولایت فقیه دفاع می نمود و بر علیه دار و دسته بنی صدر و لیبرال ها بود. بالاخره نیز همسنگر شهید بهشتی شد و با قافله سالار خود به دست منافقین به شهادت رسید جان بر کف ایستاد تا حقانیت خط ولایت فقیه را به اثبات برساند.

آری .. شهید نصیری؛‌شهید مهدی نصیری لاری ؛‌ آیا وی را می شناسیم..؟! …

 

تاچه حد؟ً! دریغ از کم کاری های ما،‌دریغ از ناشناخته های ما،…

اگر از فرزندانمان نامش و شهره اش را جویا شویم فکر کنم تنها دبیرستان نمونه ای و قدیمی ترین میدان شهر را با نامش مزین شده از این شهید بزرگوار به خاطر بیاورند.

بازهم دریغ از کم کاری های ما؛‌ ثروت های انسانی که اصلاً آن ها را نشناخته ایم… شاید ضعف از خودمان و مراکز فرهنگی مان باشد… آیا دبیر تاریخ در مدارس در هنگام تدریس وظایف مجلس و نیز داستان های تاریخ انقلاب و هنگامی که به واقعه ۷ تیر می رسد،‌نامی از شهید مهدی نصیری لاری را لااقل در کلاس درس به زبان می آورد؟! آیا به عنوان یک تکلیف درسی از دانش آموزان می خواهد تا کمی بیشتر در خصوص این مرد عمل و سیاست تحقیق کنند؟!

بد نیست بدانید:

پس از عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا، در ۲۰ خرداد ۶۰، مهدی نصیری لاری[نماینده وقت لارستان در مجلس شورای اسلامی] برای نخستین بار در مجلس درباره عزل رئیس‌جمهور سخن گفت و پس از آن ۱۲۰ نفر از نمایندگان مجلس طرح بررسی عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر برای ریاست جمهوری را به مجلس ارائه کردند. این طرح که با اکثریت ۲/۳ آرای نمایندگان به مجلس تقدیم شده بود نشان می‌داد که نظر اکثر نمایندگان بر عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور است.

و این مرد هنر،‌سروده خود را در ماجرای عزل بنی صد در مجلس می خواند:

داد دل خلق دادرس می گیرد

رهبر، سر ره به بوالهوس می گیرد

احساس وظیفه چون کند روح الله

هر چیز به هر که داده پس می گیرد.

 

بگذریم…

بازهم می گوییم دریغ از کم کاری ها ما… مردان انقلاب در لارستان آیا گامی در راستای پیاده نمودن سخنان این مرد تاریخ در بحبوحه انقلاب و سخنرانی های روشن گرانه اش در لارستان برداشته اند؟! اصلاً‌ مستنداتی در این خصوص گردآوری شده است؟!

بازهم می گوییم دریغ از کم کاری های ما…. آیا خطبای شهرمان در خصوص شخصیت مذهبی و اعتقاداتی قوی این مرد و نمازخواندن هایش سخنی در منبرها ذکر نموده اند؟!

هنگام نماز غرق در عبودیت و پرستش خدای یگانه بود. نور از چهره اش می بارید و انسان از نگاه کردن به آن لبریز از شادی می شد و مجذوب حالتش می گشت. نیمه های شب بر می خاست و نماز شب می خواند و همواره مشوق من بود که نماز شب را بخوانم. آرزوی ایشان در نماز، شهادت بود و همیشه می گفت: « این فیض بزرگ نصیب هر کس نمی شود.» ولی نصیب او شد، و آن سکه ای را که حضرت زهرا (س) در خواب به من هدیه کرد و اینکه باز به من فرمود: این سکه از آن امام زمان است و باید به صاحبش برگردد. این سکه در واقع وجود این شهید بود.

 

آیا …..

بازهم بگذریم…

سخنان کوتاه فوق تنها تلنگری بود به خود ما تا بدانیم چه ذخایری را در منطقه پروراندیم و اکنون آنها را فراموش کرده ایم و شاید هر سال تنها در روز ۷ تیر با بردن نامی از وی شخصیت چند بعدی این بزرگ مرد را کلاف پیچ می نماییم…

‌به  جرئت می توان گفت شهید نصیری لاری شخصیتی فرا منطقه ای بوده که باید بیشتر وی را شناخت… لارستان،‌جنوب فارس سیرجان،‌کرمان،‌بندرعباس،‌میناب و جنوب ایران از وی  باید بیشتر بشنود…

رسالتی که بر گردن ماست… اهالی فرهنگ،‌ تاریخ،‌ اجتماع ، رسانه و از همه مهمتر مسئولان حوزه فرهنگی در این حوزه…

شاید با نزدیک شدن به سالروز شهادتش بد نباشد لااقل امسال را با شکوه تر از وی یاد کنیم…

و یک پیشنهاد اجرایی برای سالهای آتی ….  باید طی برنامه ای مدون سعی در برگزاری همایشی فرامنطقه ای و حتی ملی در در راستای شناخت شخصیت وی نمود…. امید که مورد توجه قرار گیرد..

نوشته شده در تاریخ:سه شنبه ۰۴ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۷:۳۹ق.ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

One Response to “و رسالتی که در حقش بر گردن ماست…”

  1. لارستانی گفت:

    گذر زمان انقدر سنگین. است که بسیاری. از شخصیتهای. تاریخی. ایران. وجهان. را در بوته. فراموشی. میسپارد. واین. جز. ذات. وخصلت تاریخی نسهای. جدید. است. که. بیشتر. به اینده فکر میکنند. تا. گذشته. وما چه. بخواهیم. وچه. نخواهیم همانند. نسلهای. گذشته. خودمان. بسیاری. از. رویدادهای. وافراد. را ازیاد. خواهیم. برد

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین