هرجا شومه، شِمَمه(هرجا شب شد، محل خواب و آرامش من است)هرجا كه رسيدم و شب شد، آنجا محل خواب من است.يعني به تجملات و خانههاي مجلل نيازي…
هرجا شومه، شِمَمه
(هرجا شب شد، محل خواب و آرامش من است)
هرجا كه رسيدم و شب شد، آنجا محل خواب من است.
يعني به تجملات و خانههاي مجلل نيازي ندارم و كنايه از قناعت كار بودن افراد است.
***
بِپوش كه مبارك بو، بكَن كه دريده!
بپوش كه مبارك باشد، از تنت بيرون بياور كه پاره شده.
پوشش و لباس خود را طوري انتخاب كن كه تميز و مرتب باشد كه فكر كنند نو است و به تو مبارك باد بگويند و وقتي كهنه و پاره شد، از آن استفاده نكن كه تو را نشان دهند و بگويند لباست پاره است.
(پوشش مناسبي را براي خودت انتخاب كن)
***
و سِنّ بيست، غم صدساله اُمخَه
كنايه از اين است كه غم و رنج روزگار، مرا زود پير كرد.
(در سن بيست سالگي، غمهاي صد ساله خوردم.)
***
مَه تُف هم شَلو نابَئِم
كنايه از بيارزش بودن و عدم جذابيت افراد است.
من آب دهانم را هم روي او نمياندازم.
***
مثل پيه كَف اَكره
به چربي حيواني كه لاي گذاشته باشند، ميماند كه در حال ذوب شدن است.
به شخص پريشان حال و نگران و درمانده، گفته ميشود.
***
اَلوئِه زَخم خوش ناخَته!
روي زخم خودش نميخوابد.
كنايه از كسي است كه آبرويش رفته ولي برايش مهم نيست و باز هم به دنبال تكرار كارهاي زشت خودش است.
يعني با وجودي كه رازش برملا و رسوا شده ولي باز هم به دنبال رسوايي و بيآبرويي است و عبرت نگرفته است.
***
گوهر خُت، اَسنگ مَزن
قدر و ارزش خودت را خوب بدان و با شخص بددهن و بد اصل، دهان به دهان نشو .
خودت را كوچك نكن.
***
خُمو بِكِوَم، خُمو اُرُسّم
خودمان بيفتيم خودمان بلند شويم.
كنايه از بيكسي و غمخوار و پرستار نداشتن به هنگام بيماري و ناتواني است.
***
خُش آهِنگره خُش ميدمَد دَم.
خودش آهنگر است و خودش دم را ميدمد.
خودش ميبرد و خودش هم ميدوزد.
كنايه از اين است كه در انجام كارها خودرأي و خود مختار عمل كرده و با كسي مشورت نميكند.