چند وقتي بود كه مطب بيبي به دليل نداشتن مريض، خود به خود تعطيل شده بود و عملاً بيبي، طبابتي هم نداشت و خدا را شكر من هم كه گاهي وقت دستيار بيبي ميشدم، ديگه شاهد ديدن قيافههاي لالنده حال (۱) و لهْغُز(۲) مشتريهاي مخصوصي كه سراسيمه به بيبي مراجعه…
بيبي توصيه داره اشخاصي كه مبتلا به آسم هستند بايد توجه كنن كه ضمن رعايت نكاتي كه براي اونا توصيه شده از نظر مواد غذايي و غيره، حتماً ورزشهاي سبك رو هم انجام بدَن كه در هواي پاك و همراه با نفسهاي عميق باشه.خوردن كرفس هم در درمان آسم موثره.بيبي…
خانم ميانسالي كه از مشكلات تنفسي و مفصلي شكايت داشت و اونو بدجوري ناراحت كرده بود، به بيبي مراجعه كرد و بعد از يك سري مقدمهچيني كه چطور و از كي اين مشكلات باش پيش اومده، از بيبي راه درمان دردش را پرسيد كه به چه طريق ميشه اين دردهاي…
حالا ديگه خونة بيبي تقريباً به يك مطب خصوصي تبديل شده، خصوصي از اين نظر كه مراجعهكنندهها، افراد خاصي هستن افرادي كه بيبي رو ميشناسن و به نوع درمان و داروهايي كه تجويز ميكنه، معتقدن و ميدونن كه گاهي وقتها «تجربه،بالاتر از علم» عمل ميكنه. آن روز نيز يكي از…
بيبي مدتهاست كه به رايگان معانيه و معالجه ميكند و نسخههاي تأثيرگذار اون در بين اقوام، همسايهها، دوستان و آشنايان دست به دست ميشه. گاهي معالجات و طبابت بيبي حضوري و گاهي غير حضوري و تلفني است. اما هرچه است اعتقادات قلبي اون به طلب شفاي عاجل از خداوند و…
بيبيِ بافكر و تجربه ما در مورد آب سفارشهاي خوبي داده كه به هر كدوم از اونا توجه كني،دلايل علمي و تجربي مخصوص به خودش داره.بيبي ميگه: وقتي كه آب مينوشيد سعي كنيد به آرامي و با فاصله بنوشيد مخصوصاً وقتي خسته هستيد و از راه ميرسيد.*** يك ليوان آب…
وقتي نوزاد گريه ميكند بايد مامانش اونو بغل و علت گريهاش رو پيدا كنه. شايد گريه نوزاد به دليل ترس و اضطرابي باشه ناشي از گم كردن چيزي باارزش مثل گم كردن صداي قلب مادرش صدايي كه ۹ ماه تمام با شنيدن اون، رشد كرده و حالا كه متولد شده…
شش ماهگي نازنين، يكي از روزهاي تزريق واكسن و ناآروميهاي اين كوچولوي بيزبون بود. مادر نازنين اونو آماده رفتن كرد تا به همراه پدرش براي زدن واكسن به مركز بهداشت برن. بيبي دلش طاقت نياورد و ازشون خواست تا منتظر بمونن كه خودشو آماده كنه و اين بار همراه اونا…
امروز با چند نفر از همسايههاي خونه بيبي، توي تالار (ايوان) نشسته بوديم و مثل هميشه، هر كسي حرفي و صحبتي داشت و سوژههايي براي بقيه عنوان ميكرد. اخبار، گزارشها و اتفاقات جاري محله را به گوش همديگه ميرسوندن و در حقيقت خونه بيبي پاتوق خوبي بود براي خانوماي محله…
چند وقتي بود كه از همسايه بيبي خبري نداشتم چون هر وقت ميرفتم خونه بيبي اين خانوم مهربون كه با تواضع و فروتني خاصي هم صحبت ميكرد و هميشه خوشرو و به قول بيبي «چش و لو خرّم» بود، مياومد پيش بيبي و همصحبت خوبي براي بيبي بود و وقتي…