شكي نيست كه پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام راحل(قدس سره)معجزه قرن و انفجار نور بود. امتي با دست خالي اما قلبي محكم و ارادهاي پولادين با وحدت كلمه…
شكي نيست كه پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام راحل(قدس سره)معجزه قرن و انفجار نور بود. امتي با دست خالي اما قلبي محكم و ارادهاي پولادين با وحدت كلمه و تبعيت كامل از بتشكن قرن و ابراهيم زمان به گونه آمريكا و وابسته او چنان سيلي محكمي نواختند كه تا مدتها در تصميمگيري و برخورد با نظام مقدس اسلامي گيج بودند.
به راستي عوامل پيروزيهاي انقلاب چه چيزهايي بوده است. اگر اين پرسش را از اكثريت آگاهان به عمل آوريم پاسخ غالب اين خواهد بود كه: بيداري و قاطعيت رهبري، ايمان مردم به هدف، وحدت و انسجام و يكپارچگي عمومي، بايد از اهم عوامل پيروزي به حساب آورد واين مهم «قولي است كه جملگي برآنند»
اما نميتوان از عوامل زيربنايي ديگري مانند: ديكتاتور مآبيهاي دشمن، جدايي افكار دستاندركاران از مردم، جدايي فرهنگ مردم از فرهنگ طغيانگر، غلبه فرهنگ اسلامي در ايران زمين بر ساير فرهنگها و تمدنها و بالاخره مرگ فرهنگ باطلپرور شاهنشاهي و… را از نظر دور داشت.
در آن زمان به خاطر فعاليت فرهنگي انجام شده در حوزهها و دانشگاهها جوانان اين مرز و بوم كه اكثريت قشر فعال انقلاب را تشكيل ميدادند، فرهنگي بيگانه از فرهنگ نظام طغيانگر داشتند به نحوي كه گفتار و بيانات آنان هيچ گونه تأثيري بر روحيه همه مردم مخصوصاً قشر جوانان مشهود بود و طبيعي است كه هرگونه تحول در قشر جوانان در هر زماني سرنوشتساز ميباشد.
بحمدالله با پيروزي انقلاب و به قدرت رسيدن همين مردم اين مشكل به طور كلي حل شد. اما هرچه از زمان پيروزي انقلاب فاصله ميگيريم جريان تغيير ميكند زيرا جوانان انقلاب پدران امروز و پيرمردان فردا خواهند بود و براي جوانان بايد فكري حساب شده كرد.
نكته قابل توجه اين كه ميگويند نوجوانان و نونهالان ۷۵ درصد جمعيت كشور را تشكيل ميدهند و به همين خاطر ايران زمين در شمار يكي از كشورهاي جوان قرار ميگيرد كه سن سه چهارم جمعيت آن كمتر از ۳۰ سال است. پس اگر جمعيت كشور را ۶۰ ميليون فرض كنيم ۴۵ ميليون نوجوان و ۱۵ ميليون از ۳۱ سال به بالا را تشكيل ميدهد. شكي نيست كه مسئولين محترم بايد براي اين سيل عظيم جمعيت جوان فكري سازنده و حساب شده ارائه نمايند.
مقام معظم رهبري تهاجم فرهنگي غرب را به «شبيخون فرهنگي» تشبيه فرمودند: ما براي ممانعت از اين شبيخون چه انديشيدهايم. آيا توانستهايم براي تغذيه فكري جوانان برنامه مدون، جذاب و اعتمادپرور را ارائه دهيم و حقايق الهي را براساس درك و فهم آنان تبيين كنيم و نيازهاي معنوي جوانان را مرتفع نموده و آنها را از بهترين منابع فرهنگي تغذيه نماييم.
براستي آيا آنچه ميگوييم براي جوانان قابل درك است آيا فرهنگ و انديشه يك چهارم جمعيت از فرهنگ سه چهارم فاصله ندارد؟ آيا تصورش كردهايم كه خداي نكرده اگر نتوانيم انديشه سالم اسلامي را در قلب جوانان مرز و بوم تحويل دهيم و قادر نباشيم كه ارزشهاي اصيل الهي انساني را پاسداري نموده و گسترش دهيم چه فاجعهاي به دنبال خواهد داشت.
دشمن هم در جريان پيروزي انقلاب و هم در جريان جنگ تحميلي از نيروي فعال و جوان مملكت اسلامي بزرگترين ضربات را خورده و اكنون براي تخريب انديشه اين قشر عظيم سرمايهگذاريهاي وحشتناك نموده است.
يكي از نويسندگان مطبوعات بيگانگان مدتي قبل اعلام نمود راه صحيح مبارزه با ايران مبارزه با فرهنگ آن و به اصطلاح خودمان مبارزه با ارزشهاست.
آيا ضرورت ايجاب نميكند كه مسائل ارزشي را به نحو مطلوب به نسل جوان شناساند تا نقشه دشمنان به شكست منجر شود.
نكته قابل و حائز اهميت اين است كه در اين راستا، افزايش برنامهها در مطبوعات و صدا و سيما يا كلاسهاي متعدد و متنوع به تنهايي به معني گسترش ابعاد فرهنگي نيست بلكه مفاسد اجتماعي، سركوب تروريستهاي اقتصادي، تغيير در زندگي طبيعي، رسيدگي به وضعيت غريزي جوانان و مرتفع نمودن مشكلات انان در حد امكان و… مهمترين عوامل آمادگي براي پذيرش و گسترش فرهنگ اسلامي و نابودي تهاجم مغرب زمين است.