وجود شورای فعال در شهر و روستا وسیله اتکاء مردم به آنها و راه برون رفت از تنگناهای اجتماعی است که معمولاً در شهرها و روستاها ایجاد میشود. قدیم تر…
وجود شورای فعال در شهر و روستا وسیله اتکاء مردم به آنها و راه برون رفت از تنگناهای اجتماعی است که معمولاً در شهرها و روستاها ایجاد میشود. قدیم تر ها میگفتند احترام امامزاده به متولی آن است. اگر کسی که متولی کاری میشود شخصیتی تیزبین، فعال، امین، پاکدست، متخصص و باهوش باشد مسئولین با دیده احترام به او نگریسته و تلاش میکنند حتیالامکان خواستههای او را برآورده سازند.
اما اگر متولی به مسائل ناآگاه بود یا تیزبینی کافی نداشته باشد یا خودخواهی بر او مسلط باشد و… حتی به خواستههای به حق او نیز جواب شایسته نخواهند داد. با تسری این موضوع به مقوله مهم روزهای آتی منطقه در خصوص انتخابات شوراها باید گفت:
شورای شهر یا همان پارلمان محلی جایگاهی برای تصمیم گیری دقیق تر و بهتر اداره شهرها و شهرستان هاست. طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۷۵ شورای شهر بهعنوان یک نهاد تصمیمگیرنده نظارتی و غیر اجرایی معرفی و حدود ۲۹ وظیفه ذیل ماده ۷۱ این قانون برای آن تعیین گردیده بر این اساس شاید معیارهای انتخاب افراد اصلح در شورا از مقوله های مهم باشد.
یکی از آنها توانایی در مدیریت می باشد. از آنجاییکه اعضای شورای شهر به نوعی مدیران شهری تلقی میشوند توان و تجربه مدیریتی از عوامل مهمی است که میبایست مورد توجه قرار گیرد. که معمولا با استناد به گذشته و سوابق کاری و اجرایی نامزدها قابلتشخیص است.
مدیریت قوی یک جریان فردی و یک حالت جمعی است، جریان فردی به این معنی که تک تک افراد شورا در برنامهریزی و تدبیر فعال باشند اما حالت جمعی انتخاب یک تیم قوی، هماهنگ، بافکر و اندیشه فعال برای گردانندگی نیازهای شهرستان است که بعدا توضیح خواهیم داد.
مدیریت قوی شرح وظایف معمول شورا را چنان تحلیل می نماید که گویی موارد را هضم نموده و راهکارهای گسترده و مولد را پیشنهاد میدهد و مسئولین را به خود جذب کرده، احترام خاص را برای جامعه خود به ارمغان میآورد . انسانهای بیدار از فکر و اندیشه دیگران بهرهمند میشوند و به متفکر و اندیشمند بها میدهند، چنین افرادی در عرف عامه مردم، «کار کاردیده» یا «کاردان» مینامند و میگویند:به لشکر خرد و رای و عدل و علم گرای/ سپاه اهرمن، اندیشه زین سپاه کنند (پروین اعتصامی)
یکی دیگر از معیارهای انتخاب افراد اصلح آگاهی و ادراک و علم و شناخت مسائل است. اگر آگاهی و ادراک و شناخت نباشد، مدیریت سامان نمیپذیرد. مثلاً کسی که میخواهد عضو شورا شود و اگر نیازهای جامعه خویش را نشناسد و آن نیازها را تقسیمبندی نکرده باشد و اهم و مهم آنها را تشخیص نداده باشد و راه رسیدن به آنها را بررسی و تحلیل نکرده باشد و به اصطلاح بخواهد بیگدار به آب بزند ، خود و دیگران را در منجلاب جهالت غرق خواهد ساخت و پساز ۴ سال ندامت و پشیمانی را به ارمغان خواهد آورد. بهعکس اگر با آگاهی و علم و درایت و کاردانی اقدام نماید، با شناخت صحیح و فرصتها و بهرهمندی از موقعیتها، کارها را به موقع انجام و مایه افتخار خویش و جامعه خود خواهد شد.
یکی از مهمترین شناختها این است که کاندیداها لااقل بدانند نیازهای جامعه چیست و چه باید بکنند؟ چه کارهایی برای پیشبرد جامعه انجام دهند؟ از چه راههایی اقدام کنند و… . از سوی دیگر بدانند چالشهای پیش رو چیست؟ برای رفع آنها چه باید کرد و از چه راههایی باید ورود نمود و چه مسیری باید مسدود ساخت؟ از سوی سوم خطرات پیش رو چیست؟ رقیبها چه کسانی هستند؟ چه باید کرد؟ چگونه باید مسیر را هموار ساخت؟ در برابر خطرات چه مواضعی باید اتخاذ نمود و همراهان مواضع ، کدام نیروها باید باشند و… ؟
گفتیم یکی از ابعاد مدیریتی حالت تیمی داشتن نیرو هاست، به این معنی که جمعی منسجم، فعال، همفکر، کاردان و متخصص در مسائل کار شهر و شهرستان، شجاع ، بیدار که کمر همت برای خدمت بستهاند، گردهم آیند و فعالانه همقسم شوند و تا آخر بایستند و کارها را تعالی بخشند و به فکر خود و محله خود و منافع اقوام و اقارب خود نباشند.
طبعا اگر چنین گروهی ایجاد شدهاند و چنین تیمی به وجود آمد و برای خدا حرکت کردند، خداوند نیز آنان را یاری میبخشد و اینان چندروزه ره صدساله میروند . در این مورد مجددا بحث خواهیم کرد.
بهعلاوه در ذیل بررسی سوابق مدیریتی نقطه مهم، توجه به واژه «مشاور» است. «مشاور» شخصی است که پساز طی کردن دوران کاری طولانی، موفق یا اثرگذار در یک حوزه، توانایی مشورت دادن به مجموعهها یا ارگانهای مشابه را داشته باشد.
علیرغم اینکه مشاور در دنیا بهعنوان یک سمت حساس و تخصصی تلقی میشود، در بسیاری از مجامع یا سازمانهای داخلی به عنوان سمتی دهان پرکن و تقریباً مستاصل و بلااستفاده محسوب میشود، لذا درصورتی که در رزومه نامزدها عنوان «مشاور» را بدون سوابق اجرایی چشمگیر مرتبط مشاهده کردید، به سادگی از کنار این لغت عبور کنید و بدانید که: « در گنبد ز بی مغزی صدا بسیار می پیچد»
ادامه دارد….