گاهي در صحبتهاي بيبي تشبيهات جالبي است كه شنيدن اونا براي من تازگي داره و بيشتر در مورد اعضاي بدن و اندامهاست. در اينجا به تعدادي از اين تشبيهات اشاره…
گاهي در صحبتهاي بيبي تشبيهات جالبي است كه شنيدن اونا براي من تازگي داره و بيشتر در مورد اعضاي بدن و اندامهاست. در اينجا به تعدادي از اين تشبيهات اشاره ميكنيم تا مقدمه يا انگيزهاي باشه براي علاقهمندان به فرهنگ و ادب لارستان كهن كه به دنبال تحقيق و جمعآوري اين نمونه از ادبيات قديم شهرمون رفته و حاصل نتايج به دست اومده رو به بقيه علاقهمندان معرفي كنن.
چُنِ تُوَت
شخص بيخاصيت كه سودي به كسي نرساند به «توت» كه ساقه انتهايي درخت نخل است تشبيه ميشود كه به هنگام سوختن، دود بد و غليظي از آن متصاعد ميشود و مورد استفاده چنداني ندارد و مناسب سوخت نيست.
***
چُنِ مُرده مَزار
شخص بيمار و ناتوان كه رنگ به رو ندارد به «مرده درون قبر» تشبيه ميشود.
***
موش، چُنِ باغِ پَمَهِ
موهاي سفيد سر، به «باغ پنبه» تشبيه ميشود.
***
چَشُش، چُنِ كَلِ خونِ
قرمزي چشمها كه بر اثر گريستن يا بيماري حاصل ميشود به «كل خون» تشبيه ميشود كه كل، به قسمتي از كوزه شكسته سفالي ميگويند.
***
پاشْ، چُنِ قَبر بِچيائه
بزرگي بيش از حد پاها، به قبر نوزادان تشبيه ميشود.
***
دَس و پاش، چُنِ كِلاكه
لاغري بيش از اندازه دست و پاها به «كلاك» كه چوب بلند قلابداري براي چيدن ميوه درختان ميباشد، تشبيه ميشود.
***
لوشْ، چُنِ نوبَنَهِ
صورتهاي چاق و گوشتي به «نوبنه» كه وسيلهاي است گرد و ضخيم و براي پهن كردن خمير نان و چسباندن به تنور يا تابه مورد استفاده دارد، تشبيه ميشود.
***
لَبُش، چُنِ قَيطون اَمَنِه
باريكي لب ها، به قيطان تشبيه ميشود.
***
شَووُم لَيل يا شووُم تار
وقتي كه مصيبت يا بدبختي براي كسي پيش بيايد، شب او را به ليل كه باز به معني شب است تشبيه ميشود.
يعني شبم سياه بود، سياهتر شد.
گاهي از تركيب «روزُم ليل» هم استفاده ميشود يعني روزم سياه شد.
***
خَرس اَچنه، چُن كُتو
خَرس كه به معني دانههاي اشك است به «كُتو»كه به معني پنبهدانه است تشبيه مي شود.
***
رنگُش، چُن زرنيخ زَردِه
زردي رنگ چهره به زرنيخ تشبيه ميشود.
***
چُنِ گِز و كُنار اَلَرزي
لرزيدن بر اثر ترس و وحشت،به لرزيدن شاخه و برگ درختان گز و سدر تشبيه ميشود .
***
لَبُش چُن بَقَم بِنَوشِ
تيرگي لبها به رنگ بنفش بقم.
***
دُماغ قَلَمي
بيني باريك به قلم تشبيه ميشود.