به اسامي بعضي از خانم ها و آقايان كه توجه كنيم (صرف نظر از اسامي معمول و رايج) اونا، ميبينيم كه علت يا مناسبتي باعث شده تا اين افراد، صاحب…
به اسامي بعضي از خانم ها و آقايان كه توجه كنيم (صرف نظر از اسامي معمول و رايج) اونا، ميبينيم كه علت يا مناسبتي باعث شده تا اين افراد، صاحب نام خاصي بشن از جمله اين كه در گذشتههاي نه چندان دور اگه نوزاد دختري در هنگام بارندگي شديد متولد ميشده اسمش را «باران» ميگذاشتن كه البته در ميان خانوادههاي عشاير و ترك، اين نام براي نوزاد پسر نيز معمول بوده.
و اگر پدر و مادري چندين فرزند پسر داشتن و باز هم صاحب نوزاد پسري ميشدن اسم او را «نمك» يا «زاغل» ميگذاشتن كه براي محفوظ ماندن از چشم زخم ديگران بخصوص آنهايي كه پسر نداشتن، اين نام براي او انتخاب ميشده و چون نام رايج و معمول كشوري نبوده در شناسنامه نام ديگري براي او انتخاب ميشده ولي او را نمك صدا ميزدن.
البته نام «نمك» هم براي دخترها و هم براي پسرها، رايج بوده كه دخترها رو بيشتر به دليل زيبايي به اين نام صدا ميزدند و در ماههاي مثل محرم، صفر، رمضان، رجب، شعبان، عيد، نوروز، شوال، (حاجي) و… پسري متولد مي شد به احترام آن ماهها، نام نوزادان با نام همان ماه يكي ميشد كه نام عيدي مثلاًبراي نوزادي بود كه در روز عيد به دنيا ميامد و يا بهمن، اسفند و آذر اسامي پسرها و دختراني بود كه در اين ماههاي سال متولد ميشدن و اگه خانوادهاي چندين فرزند دختر داشتن نام آخري را «كفايت» ميگذاشتن يا «دختربس و ماهبس» و به اين طريق از خدا ميخواستن تا آن تعداد فرزند دختر را براي اونا كافي بداند و بعد از اون فرزندانشون پسر شود.
اگر فرزند دختري را «صغري» ميناميدن،حتماً دختر بعدي را «كبري» ميگفتن تا رتبه كوچكتري و بزرگتري ميون اونا، رعايت كرده باشن. يا «اصغر و اكبر» براي نوزادان پسر.
روز تولد نوزادان دختر و پسر در لارستان نيز مثل ساير نقاط ايران اگه مقارن با روز ميلاد يا وفات ائمه باشه باعث نامگذاري نوزادان بوده و است از جمله: رضا، علي، زهرا، خديجه، زينب، امير، علي و…
گاهي نيز پدر و مادري نذرامام يا امامزاده ميكردن، تا صاحب فرزندي بشن و بعد كه حاجتشون برآورده ميشد، نام نوزادشون رو از نام همون امام و يا امامزاده ميگرفتن و موهاي نوزاد رو بلند نگه ميداشتن تا اولين باري كه ميخواستن موهاي نوزاد رو بچينن، اونو ميبردن به زيارت اون امام يا امامزاده و طي مراسمي خاص موهاشو در صحن امام زاده ميچيدن و كوتاه ميكردن كه هنوز نيز اين سنت و اين مراسم دربين خيلي از خانوادهها، مرسوم است.
اگر در خانوادهاي چندين نوزاد متولد ميشد كه هيچ كدام عمرشان به دنيا نبود و ميمردن، اسم اونا رو «بيمون» يعني «بمان» ميگذ اشتن كه نامي بود هم براي دخترها و هم براي پسرها و يا «بنشين» كه اسامي «بمان» و بنشين و مرو، براي زنده ماندن نوزادان بود و اگه تعداد فرزندان يك خانواده زيادتر از حد معمول بود و باز هم ناخواسته نوزادي متولد ميشده و از پدر و مادر نوزاد ميپرسيدن نوزاد پسره يا دختر؟ به طعنه جواب ميدادن «منشين و برو»! يعني دختر يا پسر بودنش فرقي نميكنه. اضافي بودنش مسأله است كه بايد نشينه و بره!!
در مقابل، نوزادي هم اگه متولد ميشده كه باز هم ناخواسته بوده ولي نامش رو «خداداد» يا «داداله» ميگذاشتن .
گاهي هم فرزندان پسري كه ناخواسته و اضافي نبودن نامشان رو خداداد ميگذاشتن.
البته موضوع نامگذاري نوزادان و تنوع اسامي در مناطق مختلف لارستان تحقيقات و پژوهشهاي بيشتري لازم داده كه علاقهمندان ميتونن اونو دنبال كنن.