بررسی آداب و سنتهای عزادارای ماه محرم در روزگار گذشته، برای این روزها میتواند مفید و مؤثر باشد، هرچند ممکن است با توجه به تغییرات زیاد این مراسم آیینی در…
بررسی آداب و سنتهای عزادارای ماه محرم در روزگار گذشته، برای این روزها میتواند مفید و مؤثر باشد، هرچند ممکن است با توجه به تغییرات زیاد این مراسم آیینی در طول زمان و همچنین تغییر ذائقهها و روشها، این فایده چندان به چشم نیاید؛ اما نکته اینجاست که نه صرفاً حرکات و آداب ظاهری، بلکه نوع نگاه مردم آن روزها به مراسم آیینی محرم و عاشورا میتواند برای روزگار ما عبرتها و پندهایی داشته باشد.
۵ روز مانده به آغاز ماه محرم و ایام شور و شعور حسینی (ع)، یعقوب موحدی به دیدار یکی از مردان نیکِ شهرمان رفته که بیش از ۸ دهه از عمر ۹۴ سالهاش را در راه عرض ارادت به امام حسین (ع) و اهل بیت گذرانده و اکنون با کولهباری از خاطرات روبروی ما نشسته تا اندکی از خوبیهای مراسم عزاداری روزهای قدیم لار بگوید. البته خودش یک جا تأکید میکند که مراسم آن زمان هم بی عیب و نقص نبوده، که مهمترین عیب آن را نزاعهای گاه و بیگاهِ دستههای محلات «حیدری» و «نعمتی» معرفی میکند.
آقای رحمت الله رحیمی، اهل محلهی «کوی گاله» است اما اکنون در همسایگی مسجد امام محمد باقر (ع) (شهر جدید لار) زندگی میکند. در آغاز صحبتهایمان به موضوع جالبی اشاره میکند: «در آن زمان، دو سه روز مانده به آغاز محرم، اکثر مردان، اگر همسرشان از محلات رقیب (حیدری- نعمتی) بود، او را به همراه فرزندان به خانهی پدر زن میفرستادند و آنان روز یازدهم محرم به خانه برمیگشتند.» علت این موضوع را هم «تعصب» بر روی محله و اصالت معرفی میکند.
اما وقتی از ویژگیهای مثبت مراسم سینهزنی و روضه امام حسین سخن میگوییم، پاسخ تأمل برانگیزی میدهد؛ «در دستههای سینهزنی قدیم محلات، زنان و رجالهها اصلا حضور نداشتند!» وقتی از معنای دقیق «رجاله» میپرسم، تنها یک کلمه پاسخ میدهد: «تماشاچی»… همان چیزی که این روزها در دستههای سینهزنی زیاد میبینیم و باعث بینظمی و ناموزونیِ حرکت عزاداران میشود. در مورد حضور زنان هم میگوید: اگر قصد دیدن سینهزنی هم داشتند معمولا بر روی پشت بامها مینشستند و در عزای سیدالشهدا گریه میکردند.
آقای رحیمی وقتی دقیقتر توضیح میدهد، مشخص میشود که او در برنامههای عزاداری متعلق به دو محله (در میان حیدریها) است؛ در کوی گاله به دنیا آمده اما پدرش منزلی در محلهی «پیرغیب» داشته است. او سپس به معرفی محلات حیدری و نعمتی در سالهای دورتر میپردازد که تعدادشان با اکنون متفاوت بوده است. در قسمت «حیدری»: محلات دَگَل (کوی گاله)، پیرغیب و قنبربیگی بودند و در قسمت «نعمتی»: محلات آردفروشان (که به نام آبفروشان هم شناخته میشود)، نو، کهویه و پاقلعه پشت سر هم حرکت سینهزنی قطاری خود را انجام میدادند. البته به گفتهی این مرد زندهدل و باصفا، شروع حرکت محلات، از دستههای حیدری و آن هم کوی گاله (از زیر درخت کُنار) بوده است.
پیرغلام محلهی «دگلِ» آن روزها، از نقش بزرگان شهر یعنی مرحومان آیت الله سید عبدالمحمد آیت اللهی، آیت الله سید علی اصغر موسوی لاری، آیت الله آیت اللهی و آیت الله سید مجتبی موسوی لاری و واعظ بزرگ لار و لارستان یعنی مرحوم حاج باقر آقا غفوری به نیکی یاد میکند و در ادامه، از بعضی روضهخوانان قدیم نام میبرد؛ در این میان نام «آخوند زینل» و «عبدالمولا توسلی» برجسته است. اولی که در شهر لار کاملا شناخته شده بوده و هست، با صدای بینظیر خود برای همه محلات و دستهها روضه میخوانده و به گفته آقای رحیمی، برایش حیدری و نعمتی تفاوتی نداشت. و نفر دوم که خود متعلق به دستههای نعمتی بوده اما برای دستههای حیدری روضه میخوانده، چون نسبت به آنان احترام خاصی قائل بوده است.
رحمت الله رحیمی از برخی رسوم دیگر سینهزنی در روزگار قدیم لار میگوید. اینکه دستههای زنجیرزنی اصلا وجود نداشته و مردم یا در دستههای سینهزنی سنتی لاری شرکت میکردند یا در حسینیهها به روضهی واعظان گوش میدادند. نکتهی مهم دیگر در محرم حسینی آن بوده که دستههای سینهزن و روضهخوانان برنامه را پس از نماز مغرب و عشا شروع میکردهاند (البته در آغاز سخنرانی کوتاه و روضهخوانی و پس از آن سینهزنی شروع میشده) و حداکثر ساعت ۱۰ شب، مراسم به پایان میرسیده است؛ آن چیزی که متأسفانه در این روزها، دیده نمیشود یا به ندرت رعایت میشود.
مسألهی دیگر در سینهزنی قدیم این شهر آن بوده که همه مردم احترام پیرمردها و پیشکسوتان را رعایت میکردند؛ به گفتهی این پیرغلام حسینی، حتی در بیشتر اوقات جوانان ۲۵ یا ۳۰ ساله را هم به دستهی سینهزن راه نمیدادند و اکثریت افراد از پیرمردانی بودند که شال و قبا داشتند و بسیار خوب و منظم بر سینه میزدند.
آقای رحیمی از چند مداح قدیمی دیگر هم نام میبرد: آقایان صفایی، مشهدی علی شریف زاده و دارا بدر؛ اما نام آخوند زینل چندین بار در سخنانش تکرار میشود، چرا که همه مردم در محلات حیدری و نعمتی احترام او را بسیار داشتند.
این پیرمرد ۹۴ ساله، خاطرات بسیاری در ذهن دارد؛ هرچند وقت ما برای گفتگو محدود بود. او حتی ممنوعیت عزاداری در زمان رضاشاه را به یاد دارد؛ آن روزهای سختی که مردم ارادتمند اهل بیت (ع)، «در حسینیه آقا جمع میشدند و در فضایی بسته و آرام روضه میخواندند؛ سپس بعضی افراد برای سینهزنی از محلهی گاله بصورت پیاده به سمت گراش میرفتند، چون که آنجا پاسگاهی نبود و با عزاداران برخورد خاصی نمیشد.» در مورد مکانهای برگزاری روضه در آن زمان هم از او پرسیدیم و نام ۴ محل را در شهر لار بُرد: حسینیه حاج محمدصادق (شریف زاده)، امامزاده میر علی بن الحسین، حسینیه معتمد و حسینیه کوریچان؛ که غیر از آن در محلی دیگر برنامه عزاداری برقرار نبود. همچنین از اولین سال پخت و پز و اطعام مردم برایمان گفت، که در سال ۱۳۲۶ برنج و خورشت طبخ شد و بین مردم توزیع شد؛ مردمی که به بیانِ شیوا و صریح آقای رحیمی، ایمان و تدین و ارادتورزیشان به خاندان عصمت خالصانهتر و بیریاتر بود. مورد مهم دیگری که در بطن کلام پیرغلام امام حسین وجود داشت، تأکید بر روضهخوانی و کسبِ معرفت و بصیرت پیش از برپایی دستههای عزاداری در زمان گذشته بود.
و در پایان همنشینی با این مرد مؤمن، او را در شال و کلاه و قبایی دیدیم که مربوط به حدود ۶۰ سال پیش بود، اما از آن میشد پاکی و صفا و روحانیت خاصی حس کرد.
گردآورنده: دانیال افتخاری