شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۵:۱۲ب.ظ
::آخرین مطلب 47 دقیقه پیش | افراد آنلاین: 2
پنجشنبه ها با شهدای لارستان :

شهیدجاهدی و چفیه های دور سر…

همواره کارهای سخت را ترجیح می داد؛  یک گروه دوازده نفری در جبهه معروف بودند به شجاعت و جسور بودن و مسعود یکی از اینها بود. چفیه هایشان را دور…

همواره کارهای سخت را ترجیح می داد؛  یک گروه دوازده نفری در جبهه معروف بودند به شجاعت و جسور بودن و مسعود یکی از اینها بود. چفیه هایشان را دور سرشان می آوردند تا شناخته نشوند و آماده هر کار سخت و دشواری بودند. و همیشه می گفت تا تمام دشمنان را تار و مار نکنم دست بردار نیستم.

شهید مسعود جاهدی
نام پدر: جعفر
تاریخ تولد:۱۳۴۲
محل شهادت: رقابیه
تاریخ شهادت : ۳/۱/۱۳۶۱
عملیات: فتح المبین

 

شهید مسعود جاهدی در خانواده مومن و متدین زیر پر و بال پدر و مادری مهربان و دلسوز در سال ۱۳۴۲ چشم به جهان گشود. به خانواده اش عشق می ورزید خصوصا پدر زحمتکش و مهربانش که راننده کامیون بود و برای حمایت از خانواده زحمات زیادی را متحمل می شد.  دوران ابتدایی اش را در دبستان دهخدا گذراند و با ورود او به مدرسه راهنمایی صدای انقلاب اسلامی در گوش کوچه پس کوچه های شهر پیچید و قلب و فکر مسعود را تحت تاثیر قرار داده و او نیز پا به پای همه دوستان و همشاگردی هایش در پیروزی انقلاب و نابودی طاغوت گام برداشت.

در سال دوم دبیرستان بود که آمریکای جنایتکار صدام را برانگیخت که به ایران حمله وبه خیال خودش کشور ما را اشغال کند اما غافل از اینکه کودکان در قنداق سال ۴۲ حالا جوانان و نوجوانان برومند و شجاعی شده بودند و چون دیواری آهنین در مقابل دشمن ایستادگی می کردند.

برادر مسعود متاهل بود. و در جبهه های جنگ حضور داشت. مسعود بارها از برادرش خواسته بود که برگردد و او به جای ایشان به جبهه برود. اما خانواده مسعود موافق رفتن او نبودند. مسعود به خاطر احساس مسئولیتش بیشتر شب ها به محافظت از شهر می پرداخت  و روزهایش را در مدرسه و پایگاه می گذراند تا اینکه بالاخره با اصرار ،رضایت خانواده را جلب کرد و مدتی برای آموزش نظامی به کازرون رفت. مسعود از سوی دیگر با انجام فعالیتهای فشرده ورزشی کم کم به یک ورزشکار مفید در زمینه کشتی و فوتبال تبدیل شد ،او هر روز ورزش می کرد و می گفت: می خواهم با عراقی ها کشتی بگیرم و آنها را به خاک بمالم.

همواره کارهای سخت را ترجیح می داد؛  یک گروه دوازده نفری در جبهه معروف بودند به شجاعت و جسور بودن و مسعود یکی از اینها بود. چفیه هایشان را دور سرشان می آوردند تا شناخته نشوند و آماده هر کار سخت و دشواری بودند. و همیشه می گفت تا تمام دشمنان را تار و مار نکنم دست بردار نیستم.

برای اولین بار در فروردین ماه سال ۱۳۶۱ به جبهه شوش، شهر خلخال اعزام شد و در عملیات فتح المبین چنان شجاعانه جنگید که همه را متحیر کرد. چند ساعتی از عملیات نگذشته بود که گلوله کالیبر به پیشانی مبارکش محل سجده های عاشقانه او با معبودش اصابت کرده  و آسمانی اش کرد. به دلیل پیشروی دژخیمان عراقی جسد مسعود پس از پنج روز برای تشییع به زادگاهش برگردانده شد.

شهید مسعود جاهدی در قسمتی از وصیت نامه اش می نویسد: هدف من از رفتن به جبهه، همانطور که همه گفته اند، رفتن و دیدن خداوند با چشم دل بود، می روم تا ببینم که در جبهه ها چه می گذرد، می روم تا زندگی واقعی را یاد بگیرم.

نوشته شده در تاریخ:پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۸:۰۸ق٫ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین