ساعت۱ظهر شروع به قرآن خواندن کرد و ناهار نخورده رفت برای دیده بانی. از طرفی نزدیک ظهر تعدادی نیروی بومی که بعداً مشخص می شود ستون پنجم بودند برای بازدیدآمدند…
ساعت۱ظهر شروع به قرآن خواندن کرد و ناهار نخورده رفت برای دیده بانی. از طرفی نزدیک ظهر تعدادی نیروی بومی که بعداً مشخص می شود ستون پنجم بودند برای بازدیدآمدند و پس از مراجعت آنها بعثی ها خمپاره خمسه خمسه روی تپه کوره موش انداختند. هرچه صدایش زدم جواب نداد
در آبان ماه ۱۳۳۳ در لار دیده به جهان گشود. دوران کودکی و تحصیلات دوره ابتدائی را در شهرقدیم و دبستان تربیت گذراند.در پانزده سالگی با خانواده به شهرجدید نقل مکان کرد و تحصیلات شش ساله دوره متوسطه را در هنرستان ابوذر غفاری به پایان رساند و در رشته برق فارغ التحصیل شد. بسیار متواضع، خوش اخلاق و مردم دوست بود. دوران خدمت سربازی اش را در شهربانی اسلام آباد و دزفول گذراند.
با شروع جنگ تحمیلی به گفته دوستانش داوطلبانه جبهه غرب را انتخاب کرد و به منطقه سرپل ذهاب اعزام شد .» (برادر شهید)
روزی که می خواستیم حرکت کنیم، نظر علی قرآن را از جیبش بیرون اورد و سوره ای خواند و برای ما ترجمه کرد که هر کس به خدا توکل کند پیروز است.(همرزم شهید)
ساعت۱ظهر شروع به قرآن خواندن کرد و ناهار نخورده رفت برای دیده بانی. از طرفی نزدیک ظهر تعدادی نیروی بومی که بعداً مشخص می شود ستون پنجم بودند برای بازدیدآمدند و پس از مراجعت آنها بعثی ها خمپاره خمسه خمسه روی تپه کوره موش انداختند. هرچه صدایش زدم جواب نداد(همرزم شهید).
شهید چربدست بیست و نهم آذر ۱۳۵۹ مصادف با ۱۳ صفر در حالی که سه ماه از خدمتش گذشته بود در جبهه سرپل ذهاب در اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.