نهضت عاشورا نقطه عطف رويارويي ارزشهاي اسلام ناب محمدي(ص) با اشرافيت و عوامل ضد ارزشي بود كه دهها سال پيش از آن توسط آخرين فرستاده خدا محمد مصطفي (ص) مطرح …
نهضت عاشورا نقطه عطف رويارويي ارزشهاي اسلام ناب محمدي(ص) با اشرافيت و عوامل ضد ارزشي بود كه دهها سال پيش از آن توسط آخرين فرستاده خدا محمد مصطفي (ص) مطرح وجهان بشريت را از جهل و ظلمت نجات بخشيده و راهي نوين را پيش روي انسانهاي آزاده نهاده بود.
تبديل خلافت اسلامي به سلطنت كه از دوره معاويه آغاز گرديد، در دوره يزيد به حضيض انحطاط خود رسيده و اين در حالي بود كه نسل مسلمانان در قيد حيات آن ايام، قادر به مرزبندي مشخص و ملموسي بين اسلام حقيقي و آنچه به عنوان دين ارائه ميشد نبود، روح اشرافيت و آداب و عادات و سنن و رسوم جاهلي آنچنان در تار و پود مردم ريشه دوانيده بود كه حتي باطن دين را از مفهوم جوهري و پيام مندرج در ان بيگانه ساخته بود.
خون حسين(ع) و ياران فداكارش كه در روز دهم محرم بر خاك كربلا جاري شد نويدبخش تجديد حيات ارزشهايي بود كه در طول زمان به وادي فراموشي سپرده شده بود. قيام تاريخسازي كه دين را به مسير حقيقي خود بازگردانيد و نشان داد كه نظام مطرح در دين محمد(ص) فرسنگها از آن چيزي كه توسط عمال بنياميه ارائه ميگردد، فاصله دارد. مردمي كه به وضع موجود تحت حكمراني يزيد خو گرفته بودند و به تبعيت از متكلمين وابسته به دستگاه سلطنت يزيد، آن وضع را تجلي مشيت يزداني و امر مقدر خويش تلقي ميكردند، به يكباره پس از قيام عاشورا، ديدگان خوابزده خود را به روي واقعيات گشودند و به يكباره مشروعيت نظام اموي را مورد ترديد قرار دادند.
تربت پاك امام، در اين مقطع، الهامبخش آن انسانهاي پاك باختهاي بود كه پيام عاشورا را به درستي دريافت كرده و در صدد تداوم آن خط خونين بودند.
فيالمثل مرقد مطهر امام حسين(ع) مركز تجمع توابين بود، همانها كه ابتدا دعوت كنندگان حضرت بودند ليكن در كارزار تاريخي محرم، او را تنها گذاشتند و پس شهادت مولاي خويش، خود را غرق در گناه احساس كرده و به جبران گذشته حاضر شدند در راه انتقام خون حسين (ع) ازمال و جان خويش بگذرند.
پس از آن تجمع باشكوه در مقابل مرقد امام، خيزش توابين تا مرحله معدوم ساختن كليه عوامل سلطنت يزيد پيش رفت و نشان داد كه آن نظام متكي بر زر و زور و تزوير چگونه در برابر اراده متحد پيروان حسين(ع) شكننده است.
قيام عاشورا كه براي اولين بار بر مشروعيت ديني و سياسي خلافت اموي خط بطلان كشيده غايتي مهمتر در پيش داشت و آن هم سرنگوني دستگاه خلافت اموي بود. ادامه دهندگان خط امامت و ولايت كه اغلب در زمره محرومترين اقشار اجتماعي بودند، هميشه براي خلع يد از جاهليت بازگشته به عالم اسلام، تلاش ميورزيدند و ايرانيان در اين ميان نقشيگران برعهده گرفتند. به گونهاي كه اين مردم در سقوط دستگاه اموي نقشي كليدي برعهده داشتند.
در تمام اين دوران قيامهاي متعدد علويان، مبشر و منادي، و تداوم بخشنده قيام عاشورا بود. فرزندان امام حسن(ع) امام حسين(ع) هماره فريادگر اسلام راستين عليه جاهليت اموي بودند و خود آن قيامها اثبات كننده اين معنا، كه خون حسين(ع) هرگز نخشكيده است بلكه راه و پيام آن حضرت هميشه كالبد منجمد و افسرده تاريخ را به حياتي نوين فرا ميخواند و احياي ميراث محمد(ص) را از شيعيان خويش طلب مينمايد.