هرساله غدیر که سپری میشود بوی محرم میآید. گویی غدیر با محرم پیوند ناگسستنی دارد ، زیرا غدیر ، عید ولایت و محرم، عزای امامت است. عزای محرم تنها عزای…
هرساله غدیر که سپری میشود بوی محرم میآید. گویی غدیر با محرم پیوند ناگسستنی دارد ، زیرا غدیر ، عید ولایت و محرم، عزای امامت است.
عزای محرم تنها عزای خاندان عصمت و طهارت نیست، بلکه مسئله بسی ژرف تر و واقعه بسی هولناکتر است.
میگویند: قوم بنیاسرائیل، پیغمبر کشی را باب کردند و قرآن هم از آنان بهعنوان کشتار کنندگان به ناحق انبیا یاد میکند و عمل زشت آنان را محکوم مینماید.
اما قطعا آنها با هزار لطایفالحیل، دست به این جنایات میزدند بهگونهای که عموماً این فاجعه را کمتر بدانند. اما برنامهریزان واقعه کربلا و حادثه سرزمین طف، فاجعه قتل اندیشه پیامبران و مجریان افکار آنان را علناً رقم زدند و مذهب حق را قربانی اندیشه انسان نماهای دون صفتی کردند که بنام دین، حقیقت این دین را تشنه سر بریدند، تا درعمل اثبات نمایند که از دین بهرهای و از انسانیت نصیبی نبرده اند و برای وصول به مقاصد حیوانی خویش حاضرند بنام دین، امام دین را ذبح کنند و به نام قرآن، قرآن حقیقی را قطعهقطعه نمایند و به نام خارجی، خود برحق بخروشند و به خروج علیه آنان دست زنند و از هیچ جنایتی کوتاه نیایند، که کشتن، به اسارت بردن، و غارت کردن جنایات بازگو شدهی آنان است.
از آنسو بشنوید آنانی که از دنیای دون بریده و به خدا پیوستند و مسیر حق را شناخته و برای رسیدن بهحق از هیچچیز فروگذار نکردهاند حاضرند برای احیای حق ، سرشاخههای حقیقت آفرینش قطع شود ولی حق زنده بماند و با خون خویش، ناهمواریهای مسیر حقیقت و رسیدن به خدا را هموار سازند و جهان را خدایی نمایند . اگرچه مشرکین و منافقین و بیدینان نپسندند و نخواهند.
عقربه زمان همواره با گرد و غبار موافق نیست، بادها و طوفانها فرومینشینند، بارانها زلال آفرینی میکنند و صراط مستقیم آشکار میشود. از بیدینان ظاهرفریب، پرده خیانت زدوده میشود و خون امام و یارانش به حکم الهی ،کار خویش را به بهترین وجه به انجام میرساند. یزید با قرائت شعر « لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلاَ /خَبَرٌ جاءَ وَ لاَ وَحْىٌ نَزَلْ ، بنی هاشم با حاکمیت بازی کردند، خبری نیامده بود و وحی نازل نشده بود»
چهره باطنی آبا و اجدادی خویش را برملا میسازد و بیدینی امویان را علنی میسازد و نشان میدهد که درگیری بین امویان و خاندان هاشم، در دینداری یک دسته و بیدینی دستهای دیگر نهفته است، نه در قرابت قبیله ای و سببی و نسبی …