به گزارش میلاد لارستان، در ۱۹ اردیبهشتماه سال ۱۳۸۷ شهر لار میزبان خالصترین میهمان تاریخش بود که شیرینی خاطرات آن پس از گذشت سالها در اذهان به یادگار…
به گزارش میلاد لارستان، در ۱۹ اردیبهشتماه سال ۱۳۸۷ شهر لار میزبان خالصترین میهمان تاریخش بود که شیرینی خاطرات آن پس از گذشت سالها در اذهان به یادگار مانده است.
این سفر که برآمده از دل بود لحظه به لحظه آن برای همگان خاطرات شیرین رقم زده است. پیش از حضور رهبر عظیم الشان انقلاب در جمع متراکم و مشتاق مردم در استادیوم تختی شهر لار، تعداد ۴ نفر از کودکان دختر و پسر در قالب گروه تشریفات با خواندن شعر و دکلمه به زبان لاری ارادت خود را به ولیامر مسلمین جهان در تشریففرمایی به لارستان را نشان دادند.
در ادامه در راستای بازخوانی خاطرات خبرنگار میلاد لارستان گفتوگویی با یکی از این کودکان که اکنون در مقام معلم قرار دارد، انجام داده است که در زیر میخوانیم:
لطفاً خود را معرفی کنید:
زهرا جهانگیری و در حال حاضر بنده دبیر علوم اجتماعی هستم.
یکی از افرادی که افتخار حضور در محضر رهبر معظم انقلاب را داشت و در قالب گروه خوشآمدگویی شرکت داشت، جنابعالی بودید. بفرمایید که انتخاب شما چگونه بود؟
پیش از خوش آمدگویی رهبری در سال ۱۳۸۶ تجربه خوش آمدگویی ریاست جمهوری را داشته و از طریق کانون پرورش فکری با خانواده ی بنده تماس گرفته شد و جهت ارزیابی فن بیان و متن خوانی به کانون دعوت شدیم. پس از انجام ارزیابی توسط کارشناس( دقیقا به خاطر ندارم از استان یا تهران جهت ارزیابی تشریف آورده بودند) به همراه ۳ عزیز دیگر انتخاب و به کانون معرفی شدیم.
گروه تشریفات چند نفر بودید؟
۴ نفر بودیم دو دختر و دو پسر که برادر بودند و از ده کویه تشریف اورده بودند.
شعر یا دکلمهای که خوانده شد را به یاد دارید؟ سهم شما از اجرا، کدام قسمت بود؟
دکلمه توسط خانم دستوری تنظیم شده بود.
تا جایی که به یاد دارم :
ابتدای دکلمه ، شعر
آیینه دار کشور خورشید ای رهبر ولایت و ایمان
از مقدم شماست که امروز پیچیده باز عطر شهیدان
(که توسط دختر خانم دیگر اجرا شد)
و در ادامه متن که اجرای متن به عهده ی بنده بود.
مقتدای عشق
مدتی است چشم هایمان را
به راه آمدنتان دوخته بودیم . و منتظر بودیم تا بیاید که سرسبز ترین بهار را تقدیمتان کنیم. و اکنون با کوله باری از مهربانی از راه رسیده اید. در آیینه ی دیدگانتان هزار روح دریا موج میزند و آبی آسمان در آن خوابیده است. ای دلتان پر از دب اکبر و اصغر
سقف دعاهایتان از بلندای مناره بالاتر
آمده ایم تا دو رکعت عشق را کنار هم به جماعت بخوانیم
و قنوت نمازمان به بلندای قداست آرمانمان طول بکشد.
در پوست نمیگنجد چشم و دل شیدایی
زیرا که تو را دیده ای خوبی و والایی
ادامه دکلمه را یکی از آقا پسرهای خوش آمدگو به زبان لاری ادامه دادند با این مضمون؛
رهبر خشمو ا لارستان ا دیار سید عبدالحسین لاری ا شهر شهیدیای پر آوازه
خیلی خیلی خش اندسی
قربون پا قدمتو
چش و دلومو روشن بده مقدمتو گل بارون.
در نهایت آقا پسر دیگه دسته گلی با گفتن جانم فدای رهبر خدمت ایشان دادند.
چند روز برای اجرا تمرین کردید؟
دقیقا به یاد ندارم احتمالا بیش از یک ماه.
مربی گروه چه کسی بود؟
سرکار خانم دستوری
آیا هدیهای از ایشان دریافت کردید؟
بله. سکه تمام امامی
حضرت آقا درخصوص نحوه اجرا نظری هم دادند؟
در پایان اجرا تشویق و تحسین کردند همچنین نام و نام خانوادگی و سن را پرسیدند و درباره ی زبان لاری سوال هایی پرسیدند.
آیا پس از آن بازهم محضر ایشان شرفیاب شدهاید؟
خیر
به غیر از مراسم تشریفات، خاطره دیگری در ذهن دارید؟
خاطره اینکه به دلیل نزدیک بودن منزل ما به استادیوم ورزشی و بسته شدن راه های منتهی به استادیوم عزیزان دیگر هم شب قبل از اجرا جهت استراحت به خانه ما تشریف آوردند و این کنار هم بودن بسیار تجربه ی منحصر به فرد و لذت بخشی بود.
در زیر قطعه فیلمی از مراسم تشریفات کودکان در محضر رهبر انقلاب را در زیر میبینید:
ف ۱۱۰