تا انتخابات مجلس دوازدهم نزدیک به ۹ ماه باقی مانده است و به تدریج قلمزنی و گمانهزنی در این خصوص در سطح رسانهها شکل میگیرد. در این باره، حجت محبیپور از…
تا انتخابات مجلس دوازدهم نزدیک به ۹ ماه باقی مانده است و به تدریج قلمزنی و گمانهزنی در این خصوص در سطح رسانهها شکل میگیرد.
در این باره، حجت محبیپور از فعالان سیاسی اصولگرا در لارستان با تنظیم سایه مقالهای در سه بخش با عنوان «برای خاک، برای ریشه» به تحلیل انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه لارستان، خنج، گراش، اوز و جویم پرداخته است که در زیر بخش نخست این یادداشت را میخوانیم:
انتخابات مجلس در راه است، نجواها بلندتر و قدمها سریعتر شده. اما دیگر قرار نیست از این به بعد تا همیشهی تاریخ در انتخابات مجلس به چیزی بجز خاک و ریشه بیندیشیم. این یک تصمیم سخت است. برای اصلاحطلب، برای اصولگرا؛ انقلابی و غیرانقلابی، برای معترض یا موافق. ختم کلام این است باید برای منفعت زادگاه به اتحاد نظر برسیم. اما چرا و چگونه؟
یکم: تصمیم سخت اصولگرایان و اصلاحطلبان لار
در هفت تیر سال شصت که ساختمان حزب جمهوری اسلامی در چهار راه سرچشمه تهران توسط محمدرضا کلاهی، عضو سازمان مجاهدین خلق منفجر شد؛ مهدی نصیری نماینده لار نیز جزو شهدای ۷۲ تن شد. بعد از شهادت نصیری و در انتخابات میان دورهای مجلس اول، اتفاق ویژهای افتاد.
از حوزه انتخابیه لارستان دو نماینده غیربومی و لامردی یعنی عبدالواحد موسوی لاری و سیدمحمود علوی با رأی قاطع مردم لار! روانهی ساختمان قدیمی کاخ سنا که بعد از انقلاب ساختمان مجلس شورای اسلامی شده بود؛ شدند.
جوانان انقلابیِ اول انقلابِ لار استدلال کردند حالا که با انفجار حزب جمهوری اسلامی تعداد زیادی روحانی از مجلس به شهادت رسیدهاند ما دو روحانی (موسوی و علوی) را به مجلس میفرستیم تا مشت محکمی بر دهان آمریکا بزنیم! نقل است که بعد از رأی قاطعانه مردم لار به دو کاندیدای لامردی، اهالی بیرم از اینکه لاریها به کاندیدای شهرشان رأی ندادهاند گلایه میکنند!
اگر آن خروش انقلابی سال ۶۰ را قلم بگیریم، در سال ۱۳۸۶ و ۱۳۹۸ لاریها با خطایی خودخواسته صندلی مجلس شورای اسلامی را به گزینهی شهرِ رقیب تقدیم کرده و دستشان از بهارستان کوتاه ماند. قصه سال ۸۶ و انتخاب علیاصغر حسنی و تبعات بعد از آن را که همه میدانند، سال ۹۸ اما مشابه سال ۸۶ تعدد کاندیداهای لار موجب این اتفاق شد. عدم وجود یک سازوکار قوی برای اجماع و عدم تعهد و تعلق کاندیداهای لار به اصل وحدت؛ سایر شهرستانهای حوزه انتخابیه را از مرکز ناامید کرد.
با تجربهای که سال ۸۶ به چشم دیده بودیم، از همان ابتدا؛ انتهای راهِ انتخابات سال ۹۸ پیدا بود. اما در لار انگار دوست داشتیم از یک سوراخ دوبار گزیده شویم!
رقابت بیسرانجام نمایندهی وقت مجلس و رئیس اسبق کمیسیون امنیت ملی مجلس -نماینده وقت حوزه انتخابیه و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس- نماینده اسبق حوزه انتخابیه – فرماندار مقتدر و اسبق شهرستان و دیگر داوطلبین مرکز حوزه انتخابیه همراه با دخالت ناصواب برخی افراد مسئول که با فرمان رهبری از دخالت در انتخابات منع شده بودند؛ موجب شد تا رقابت به لجاجت تبدیل و مصلحت مرکز حوزه انتخابیه پایمال شود.
این دومین و شاید سومین گزندی بود که لار به خودش وارد کرد. از تفرق آراء در لار، اجماع فراگیر در شهر گراش شکل گرفت و حسینزاده به نمایندگی این خطه رسید.
رقابت سیاسی در بین گروههای شناخته شده سیاسی لار از دیرباز وجود داشته و این در حالی است که رفیق و رقیب قدیمی در گراش (مشابه لامرد) همواره مصلحت و منفعت منطقهای را بر جدل سیاسی ارجح میداند.
در لامرد، گروه قدرتمند علوی با برنامهریزی ۴۰ ساله و بهرهمندی از اهرم ثروت و قدرت اجازه هیچ اخلالی را به گروههای سیاسی مخالف در شهر لامرد و به رقبا در بخشهای تابعه و شهرستان مهر نمیدهد.
در جهرم در دورههای اخیر وحدت، با عاملی به نام گروه فشارِ موافقِ نماینده فعلی و برخی موثرین مرکز استان ممکن میشود.
در لارستان بجز مقطع اول انقلاب که تفکر انقلابی فراگیر بود؛ تا اواسط دهه ۷۰ عرصه در اختیار بیوت حضرات آیات بود و بعد از آن از سال ۷۸ کمکم رقابت سیاسی دو جناح سیاسی چپ و راست نهادینه شد.
از همین جا بود که رقیب منطقهای در گراش با درک تفرق آرای سیاسی در لار، توانست دو بار با رای حداقلی صدرنشین شود.
این دور بارها و بارها قابلیت تکرار دارد و تنها درصورتی که جناحین سیاسی لار تغییری در استراتژی داشته باشند میتوانند چرخه تفرق آرا در لار و اتحاد آرا در گراش را متوقف نمایند.
در آستانه انتخابات مجلس دو جناح سیاسی شهرستان و زیرمجموعههای پیدا و پنهان آن تصمیم سخت و دشواری را باید بگیرند. آنان باید یک بار برای همیشه این تصمیم دشوار را بگیرند و تا ابد رقابت سیاسی داخلی را صرفاً در انتخابات ریاست جمهوری و حتی شورای شهر خلاصه کرده و در انتخابات مجلس شورای اسلامی به وحدت نظر و نفر برسند.
امر دشواری است. چه بسا گاهی اعضای این دو جناح سیاسی مجبور باشند با چشم گریان به گزینهی سیاسی مخالف رای دهند. اما وقتی رقابت انتخابات مجلس برای دوستان در گراش (و حتی لامرد و جهرم) صرفاً منطبق بر منافع منطقهای است؛ چرا در لار ما برای رقابت سیاسی بر سر و کله هم بزنیم؟!
تاریخ سیاسی پسا انقلاب لار، بارها از این رقابت به خود ضربه زده و وقت آن است تا برای همیشه این تغییر استراتژی در انتخابات مجلس شورای اسلامی توسط خبرگان سیاسی دو جناح مطرح، به حامیان جناحین و زیرمجموعهها القاء و ابرام و در بطن جامعه نهادینه شود.
حتی افرادی که به هر دلیل خود را عضوی از این دو جناح سیاسی ندانسته و موسوم به جریانهای معترض به نظام سیاسی کشور هستند؛ (شامل معترضین سال گذشته)؛ باید انتخابات مجلس را یک رقابت برای منافع منطقهای دانسته و از دایره اعتراض مستثنا کرده و برای منافع زادگاه به پای صندوق رای بیایند.
فراموش نکنیم ما همه ریشه در این خاک داریم و هر جای تاریخ و هر نقطه از زمین که ایستاده باشیم، نباید تیشه به ریشه خویش بکوبیم…
ادامه دارد…
ف ۱۱۰
بارک الله با این تعصب لاری وخدمت به زادگاه خود یعنی. لارستان. بزرگ. این دفعه دیگر باید هوشیار باشیم ونماینده تمام قد. از مرکز حوزه انتخابیه باشد. ولاغیر اینشالاه
عقل حکم میکند که در مقابل. منافع لارستان باید. منافع ومسایل. اصولگرایان. واصلاح طلبان تابع منافع لارستان بزرگ. قرار گیرد. وگرنه. تاریخ ما. لاری ها. را نخواهد. بخشید
همه صحبت ها سر. لار. وگراش. است. اما خبری. از. مطالبات مردم. اوز. خنج. وجویم. نیست این است دموکراسی وعدالت خواهی. در قرن. ۲۱. خداوند خودش. رحمی بفرماید
جمعیت کل حوزه انتخابیه به صورت تقریبی حدود ۳۵۰ هزار نفر است( ۱۸۵ هزار نفر لارستان. گراش ۵۵ هزار نفر و جمعیت سه شهرستان. خنج. اوز. وجویم هم حدود ۱۱۰ هزار نفر ( خنج ۴۳ هزار نفر. اوز ۴۲. هزار نفر وجویم ۲۵ هزار نفر) آیا چنانچه انتخابات مجلس. دریک شرایط آزادو بدور از مسایل. ایدولژیک. ولابی گری صورت گیرد بازهم. باید. اینگونه تفسیر کرد که موضوع اصلی رقابت بین. لار وگراش. باشد ؟؟