روز سوم تور رسانهای لارستان، تلفیقی از هنر دست، تاریخ کهن و چشماندازهای طبیعی بود؛ از کارگاه سفالگری که خاک لار را به آثار هنری تبدیل میکرد تا برکههای…
روز سوم تور رسانهای لارستان، تلفیقی از هنر دست، تاریخ کهن و چشماندازهای طبیعی بود؛ از کارگاه سفالگری که خاک لار را به آثار هنری تبدیل میکرد تا برکههای شگفتانگیز کرمستج و خانههای اعیانی بافت قدیمی لار، هر لحظه از این سفر، حکایتی از اصالت و خلاقیت را روایت میکرد.
به گزارش میلاد لارستان به نقل از پایگاه خبری میراث آریا، روز سوم تور رسانهای لارستان با قدم گذاشتن به قلب هنر سفالگری این منطقه آغاز شد. کارگاه سفالگری کوچکی که در پسکوچههای قدیمی شهر پنهان شده بود، مأمن مردی بود که هنرش را از پدرش به ارث برده بود، بیآنکه کلاسی دیده یا از استاد دیگری آموخته باشد. او دستانش را با خاک لار آشنا کرده و از آن کوزهها و تنگهایی میساخت که به زندگی روح میبخشیدند. رنگ خاک لار، خاص و منحصر به فرد، در سفالهای او جلوهای متفاوت پیدا کرده بود. او با عشق و ظرافت به هنر خود جان میداد و حالا این هنر را به فرزندانش آموخته بود. اقلام سفالی که با خلاقیت خود ابداع کرده بود، هرکدام داستانی تازه روایت میکردند، داستانی از خاک و آتش، سنت و نوآوری.
مسیرمان از کارگاه به سمت روستای کرمستج ادامه یافت، روستایی کوچک که بهخاطر آبانبارهای متعددش، به قول محلیها «برکهها»، شناخته میشود. باران لطیف صبحگاهی، نمای برکهها را خیرهکننده کرده بود. این برکهها، که هرکدام معماری خاص خود را داشتند، نهتنها منابعی برای ذخیره آب بلکه شاهکارهایی از هنر و مهندسی بومی بودند. مردمان روستا هنوز هم برای نوشیدن، از آب زلال همین برکهها استفاده میکنند و با افتخار از کیفیت و طعم آن سخن میگویند. منظره این روستا، با برکههای پراکنده در دل طبیعت خاص منطقه، گویی تصویری از یک تابلوی نقاشی زنده و حیرتانگیز بود.
حوالی ظهر، خودمان را به بافت قدیمی شهر لار رساندیم، جایی که تاریخ در دیوارهای فرسوده و سردرهای باشکوه قدیمی نفس میکشید. خانههای اعیانی با سردابهای عمیق و آبانبارهای خصوصی، یادآور روزگاری بودند که لار در اوج شکوه خود میدرخشید. هنوز هم میشد بر روی نورگیرهای گچی و تزیینات باقیمانده، داستانهایی از معماری و زندگی در گذشته را بازخوانی کرد. گام زدن در این کوچهپسکوچهها، همچون عبور از تونلی در زمان بود که ما را به روزهای پررونق این شهر میبرد.
پایان روز، با شرکت در چهارمین نشست «پرواسه» رقم خورد، جایی که چهرههای برجستهای از عرصه گردشگری و خوراک گرد هم آمده بودند تا ظرفیتهای بیپایان لارستان در این زمینه را بررسی کنند. از معرفی خوراکهای سنتی و تکنیکهای آشپزی بومی گرفته تا امکان تبدیل این شهر به یکی از مقاصد مهم گردشگری خوراک، مباحثی بود که با حضور محمدرضا قاسمی، بهادر امینی و سروش پرهامی به تفصیل بررسی شد. این نشست، نقطهای درخشان در پایان فم تور لارستان بود، فصلی جدید برای شناخت بهتر این منطقه و فرصتی برای نمایش تنوع و غنای فرهنگی و تاریخی آن.
با غروب خورشید، تور رسانهای لارستان به پایان رسید. خبرنگاران، عکاسان و فعالان گردشگری، با چمدانهایی پر از خاطره و چشماندازی تازه از این دیار شگفتانگیز، راهی خانه شدند، اما آنچه به یادگار ماند، اشتیاقی بود برای بازگشت به لار، جایی که خاک، آب و تاریخ در هم تنیده شده و معجونی از زیبایی و اصالت را خلق کردهاند.
ف ۱۱۰