آخرين چهار شنبه ماه صفر بود و بوي شله مهي، توي فضاي خونه بيبي پيچيده بود. بيبي از قبل دخترها، پسرها با عروس و داماد و نوههاش رو دعوت ميكرد…
آخرين چهار شنبه ماه صفر بود و بوي شله مهي، توي فضاي خونه بيبي پيچيده بود. بيبي از قبل دخترها، پسرها با عروس و داماد و نوههاش رو دعوت ميكرد و با كمك اونا و چندتا از خانوادههاي محله، ديگ بزرگي از شله مهي رو كه نذر هر سالهاش بود ميپخت و هنوز اين نذر و سنت ديرينه رو كنار نگذاشته بود.
غروب كه شد منقل رو پر از آتيش كرد يك مشت اسفند برداشت و دور سر همه مهموناش گرداند و با مقداري زاج مخلوط كرد و ريخت توي آتش . نبيره كوچولو و نازنين چهار ماهه رو كه حالا گريههاي بيامان شبانهاش كمتر و آروم شده بود روي دامنش خواباندو صورت و دور مچ دست و پاي نوزاد رو هم كوكو نيل كرد و كمي هم اونو بالاي دود اسفند قرار داد و مبلغي پول گذاشت كنار تا صدقه بدن و با اين كار بيبي داشت رفع قضا و بلاي اهالي خونه ميكرد.
تعدادي از خانومها نيز به نوبت، ديگ شله مهي رو هم ميزدن تا ته نگيره.
خيلي زود شله هم آماده شد و مقداري از اونو براي خودشون كنار گذاشتن و بقيه رو توي «دس كاسه» چيني كردن و براي همسايهها بردن. بيبي اصلا دوست نداره غذا توي ظروف يكبار مصرف بكنن و به اصالت ظروف خيلي پاي بنده. چند نفري هم كه بوي شله مهي از توي كوچه به مشامشون رسيده بود از خوردن اون بي نصيب نموندن.
***
آداب آخرين چهار شنبه ماه صفر كم و بيش در لارستان و توابع اون اجرا ميشه و اين رسم و سنت ديرينه آبا و اجدادي با مقداري حذف و اضافات و در بيشتر جاها با تشابه كامل، رواج داره و هنوز منسوخ نشده. به هر حال اعمالي كه در اين روز انجام ميشه براي رفع قضا و بلا و نحسي است و شايد كوكونيل كردن نوزادان به اين منظور باشه كه زيبايي اونا، جلب توجه نكنه و نگاهها بيشتر متوجه نيل شدن نوزادان بشه كه به نوزادان چشم زخم وارد نشه و آسيبي نبينن.