با نزدیک شدن به ایام انتخابات شورای شهر، میلادلارستان بر آن شد تا با بررسی برخی مطالب در باب شوراها به قلم یکی از متخصصین این حوزه در انتخاب اصلح…
با نزدیک شدن به ایام انتخابات شورای شهر، میلادلارستان بر آن شد تا با بررسی برخی مطالب در باب شوراها به قلم یکی از متخصصین این حوزه در انتخاب اصلح مردم طی انتخابات آتی دین خود را ادا نماید. یادداشتهایی کوتاه درباب انتخابات شوراها به قلم دکتر حامد مقدم (دکترای شهرسازی و عضو هیات علمی دانشگاه) به رشته تحریر در آمده و طی چندین شماره به جوانب مختلف انتخابات شوراها خواهد پرداخت. مرور این مطالب و نیز انتشار متن و بحث و تبادل نظر در باب محتوای آن را به همگان توصیه می نماییم چه آنکه تضارب نظرات بی شک در توسعه منطقه بسیار مفید خواهد بود.
یادداشت ششم و یادداشت های قبلی در خصوص انتخابات آتی شورا به قلم این نویسنده خوشفکر لارستانی را از اینجا می توان ملاحظه نمود. اینک یادداشت هفتم اندر احوال تقابل و یا تعامل جوانان و با تجربه ها در شورای شهر ….
در هرم سنی ایران، گروه سنی ای که اصطلاحاً دهه شصتی نامیده می شوند، بزرگترین دسته را به خود اختصاص داده اند. آنها که روزگار همواره بر ایشان سخت تر گرفته است، لیکن همانند جمعیتِ بالایِ متولدینِ این دهه، بزرگترین گروه از تحصیل کردگان کشور را نیز تشکیل می دهند.
پیشتر، عمده متخصصین و تحصیلکردگان در شهرهای بزرگ تمرکز می یافتند. اما اشباع مراکز و حجم بالای تحصیلکردگان، آنها را راهی شهر و دیار خود کرده تا به مرور زمان، توزیع نسبی از متخصصین در کشور بوجود آید.
این روزها دهه شصتی ها حضور چشمگیرتری بعنوان کاندیدای انتخابات شوراها دارند. شاید انتخابات شوراهای اسلامی سال ۱۳۹۶ نقطه عطفی برای حضور جوانان تحصیلکرده در عرصه های مدیریتی کشور باشد و به مرور، تا یازده سال آینده، این حضور تثبیت کامل بیابد.
این امکان، در شهرهای کوچکتر بواسطه متخصصین کمتر و ائتلافهای محدودتر و اعتنای کمتر به لیستهای احزاب و همچنین، شناخت بهتر مردم نسبت به کاندیداها، به شکل جدی تری قابل مشاهده است.
اما نکته مهم این است که اغلب، در نقطه چرخش تَنِش افزایش می یابد. در ایران نیز، شکاف بین نسلی و تغییر در ایده ها و افکار و سبک زندگی و گاهی حتی آرمانها، امری غیرقابل انکار است.
احتمالاً اینجا اختلاف بر سر تخصص و تجربه خواهد بود. جوانترها معتقدند که تخصص کافی دارند و پیرترها بر موضع تجارب مدیریتی خود پای می فشارند.
مهم این است که این دو (تجربه و تخصص) اموری لازم و بدیهی برای مدیریت هستند و هیچ یک به تنهایی نمی توانند شهری (و کشوری) بهتر بسازند.
شاید این دوره بتواند سرآغاز تعامل و انتقال اطلاعات میان این دو نسل باشد. نسلی که انقلاب کرد و نسلی که آینده در دست اوست. یکی، از همان اَوانِ جوانی بر تارک قدرت و مدیریت تکیه زد و سالها تجربه کسب کرد و این یکی برای رسیدن به هر چیزی سخت کوشش کرد و حالا نیم نگاهی به مسندِ پدرانش دارد.
این “دوره گذار” می تواند با تعامل سپری شود و یا با تقابل.
تعاملِ دو نسل، انتقال تجربه و تخصص در پی دارد و ساختن جوانانی که آینده را بهتر بسازند و تخصصی که امروز بزرگترها برای ساختنِ شهرهای بهتر به آن نیاز دارند.
تقابل اما، شاید امروز به سود با تجربه ها پایان یابد، اما چند سال بعد، به حذف کامل نسلی خواهد انجامید که به فرزندانش اجازه درس آموزی و کسب تجربه نداده و اثرات این تقابل، ۱۵ سالِ آینده کشور را درگیر خود خواهد کرد و ما را عقب نگه خواهد داشت.
لذا انتخابهایمان می تواند ترکیبی از مدیران باتجربه و جوانان متخصص (یا لیستهایی با این محتوا) باشد. ترکیبی که تضمینِ امروزی بهتر و آینده ای روشنتر خواهد بود.
لطفاً از انتشار متن و بحث و تبادل نظر در باب محتوای آن دریغ نفرمایید.
ادامه دارد…
[…] آتی شورا به قلم این نویسنده خوشفکر لارستانی را از اینجا می توان ملاحظه نمود. اینک یادداشت هشتم اندر احوال […]
[…] آتی شورا به قلم این نویسنده خوشفکر لارستانی را از اینجا می توان ملاحظه نمود. اینک یادداشت هشتم اندر احوال […]