جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۴۵ق.ظ
::آخرین مطلب 13 ساعت پیش | افراد آنلاین: 2

گُگُرُوهِ سِرِه پَرَگه(gogoroo)

از صبح هوا گرم ونمناک است به اصطلاح لاری ها ، هوا شرجی است  (چُوک اَزِتو ، آسمون جُلَک  اُژبَسّه) ، باران تابستانی که همراه با رگبار است مثل همیشه…

از صبح هوا گرم ونمناک است به اصطلاح لاری ها ، هوا شرجی است  (چُوک اَزِتو ، آسمون جُلَک  اُژبَسّه) ، باران تابستانی که همراه با رگبار است مثل همیشه بی خبری در یک عصر توأم با طوفان و رعد و برق شروع می شود. بعداز آن سيل سرازير مي‌شود  مردم خوشحال هستند« حاج عبدل  و مشهدی  مَش کریم » دو باباجی که با هم برادر وکشاورزهستند از قبل آمادگی برای کاشتن (کَرکوُ و خیارزَه) دارند  صبر می کنند تا آب  باران وبیخ روی زمین های صحرای«  برکه بی بی » مالا مال شود . دو سه روز بعد آبها که ته نشین شد،  با  گاو یا حیوان درازگوش زمین نمناك را شخم  وشیار می زنند .  تخم کَرکُو و خیارزَه با دست می پاشند . به اصطلاح قدیمی ها تَل کار می کردند . سپس با تخته زمین را صاف وهموار می نمايند .

گُگُروی  ( مترسک ) سِرِه پَرَگَه  با پارچه سیاه یا سفید  وبه شکل آدمک درست می شود ودر چند قسمت زمین نصب می کردند تا  پرندگان بترسند وبه زمین نزدیک نشوند وپرگه از آسیب در امان بماند هرچند بعدها که  تخمک ها به صورت  لته ( بوته) در آمده بودند نوبت به  لُشکُو(سمور) می رسید تا لته هارا پاره پاره کند برای این کار هم باید فکری می شد . بعد از چند ماه لَتَه ( بوته )  رشد  وسبز می شود .  بوته به گُل می نشیند وسپس خیارزه وکَرکو به بار می آید .

 دو برادر که صاحب پَرَگه هستند  برای حفظ ونگهداری پَرگه  اجباراً باید در آنجا سکنی گزینند .  به همین منظور کَپری با برگ نخل  وچوب درست می کردند صبح ها وبعد از ظهر ها در زیر كپر استراحت می کردند از کنار کپر پله ای از تخته یا چوب برای رفتن به بالای آن درست می شد چه لذتی داشت  شبها در  بالای كپر،! هم مسلط به پرگه بودی وهم از گزند مار وعقرب خیالت راحت بود و نسيم ملايمي که شب ها از روی بوته‌ها می وزید همراه با خواندن شَلوا که مشهدی می خواند آرامبخش روح وروان بود.
از حیوانات خود هم غافل نبودند محل استراحت حیوانات در آخور  زیردرخت کُنار یا گَز بود . محصولات سِرِپَرَگَه همیشه ارزان تر و تازه تر از بازار ومغازه ها بود برای وزن کردن محصولات کم و سبک  از وسیله ای  كه از چوبی حدود یک متر  و دو زنبيل كه از رگبرگ درخت نخل ساخته مي‌شد و چند قطعه طناب که به دو سر چوب  وصل می شد، استفاده می کردند و ان را ميزان يا ترازو مي‌گفتند.

 وزنه ی کیلو از آهن نبود ،جنس آن  از سنگ وریگ بود محصولات بیشتروبزرگتر به وسیله قپان وزن می کردند این وسیله به جای چوب از آهن به صورت میل گرد با اندازه هایی که روی این میله حکاکی شده بود وزن می کردند  هردو میزان به صورت دستی بود  بعد از مدتی که محصول به بازار عرضه می شد .  صاحب پرگه سبزی  هارا  به حال خود رها می کرد و عده‌اي از باقي‌ماندة پرگه استفاده مي‌كردند كه به اصطلاح پَرَگَه واچی می‌ناميدند. آنگاه  هر رهگذر و گله ی «چَنگر ودادی» (نام دو چوپان است)  با گلّه خود بدون اجازه می توانستند از سبزی های باقیمانده یا بقیه کَرکُو وخیارزَه استفاده کنند.

یعقوب (صمد) کامجو

نوشته شده در تاریخ:شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۷:۴۳ب٫ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین