شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۵:۱۶ب.ظ
::آخرین مطلب 52 دقیقه پیش | افراد آنلاین: 3

سَردَسَّه گَهِ مَحْلَه اَما

محرم كه نزديك مي‌شه، بي‌بي اول از همه يه پارچه مشكي مخصوص عزاداري اباعبدالحسين (ع) كه خيلي وقت پيش بباجي از كربلا براش آورده رو سردرِ خونه‌اش مي‌زنه.  يه كوزه…

محرم كه نزديك مي‌شه، بي‌بي اول از همه يه پارچه مشكي مخصوص عزاداري اباعبدالحسين (ع) كه خيلي وقت پيش بباجي از كربلا براش آورده رو سردرِ خونه‌اش مي‌زنه.  يه كوزه بسيار بزرگ كه داده يه شير براش جاسازي كردن هم پر از آب مي‌كنه، پارچه تميزي رو مي‌بنده به دهني (سر) كوزه و از شب اول محرم ميزاره رو سَكُنچي (سكو) در خونه‌اش روي كوزه نوشته:

آبي بنوش و لعنت حق بر يزيد كن

جان را فداي مرقد شاه شهيد كن

يه كوزه‌دوي بزرگ هم نزديك مسجد محل مي‌ذاشتن. البته كوزه‌ها رو از آبِ آب‌انبار يعني همون بركه‌هاي محل، پر مي‌كنه ميگه‌ آب بركه طعم ديگه‌اي داره. براي بچه‌ها و نوه و نتيجه‌هاش هم آجيل مخصوص محرم تهيه مي‌كنه و براي اين كار، از دو هفته قبل از محرم، مقدار گندم را خيس كرده و پس از شستن و آفتاب دادن، اونو، بو مي‌ده و با نخودچي، مغز الوك كه اونو هم چند ساعتي توي آفتاب قرار مي‌ده كه كمي خشك بشه و نمناكي اون به گندم و ساير مواد نرسه كه اونا هم خيس بشن و ديگه حالت قروچ قروچ نداشته باشن.  كيو، تخم اِسْك هم از بقيه مواد تشكيل دهنده اين آجيل مخصوص است كه به اون گَنُم برشتَه مي‌گيم.  يكي از دلايلي كه اين آجيل رو بي‌بي و اكثر خانواده‌ها تهيه مي‌كنن براي اينه كه بچه‌ها رو با اون سرگرم  و ساكت نگه دارن  و خودشون به عزاداري  و بقيه برنامه‌هاشون برسن و ديگه اين كه چون عقيده دارن كه در اين ماه نبايد آجيلي كه در اون پسته و فندق و تخمك است و در مراسم شاد و مجالس عروسي، خورده مي‌شه در ماه ماتم شهيدان، مورد استفاده قرار بگيره خانوم‌ها هم سعي مي‌كنن برنامه‌هاي رفتن به آرايشگاه، حنابندان و پوشيدن لباس‌هاي شاد بخصوص قرمز رو، در اين دو ماه، كنار مي‌ذارن از اول ماه محرم بباجي هم كه از گذشته‌هاي نه چندان دور با صداي رسا و بلندي كه داشت، سر شب توي كوچه و محله مي‌گرده و با گفتن يا حسين، يا حسين، به استقبال برنامه سينه‌زني مي‌رفت و با اين كارش، سينه زني كم‌كم جمع مي‌شدن و دسَّگة (يك دسته سينه‌زن) سينه‌زني كه به شكل مستطيل بزرگي بود و حالا هم همين شكل است تشكيل مي‌شد كه بزرگترهاي محل در قسمت عرضي بالايي قرار مي‌گرفتن كه به اونا سردسّگه (سر دسته سينه‌زن‌ها) مي‌گن و دست چپ هر يك شال كمر نفر بعدي خودش رو گرفته و با دست راست، سينه‌ مي‌زنن. بي‌بي از سر دسه‌گه محله‌اش بخوبي ياد مي‌كنه. يادمه كه كوچولو بوديم و مي‌خونديم:
سردسه گه محله اما، آهن زرگر، اوسا مدجعفر (مرحوم محمدجعفر نوبخت) و اوسا كاظم و اوسا اسد اوسّا غلامرضا،‌ رحمت رجب، برادر صفر، مَعدَل كريم، حبيب غلامحسين، ببه علي، ببه رمضو، نظر صبورا، رحمت رحيمي، نريمون مش جلال و…

اون سالها توي كوچه‌ها برق نبود و مردم براي روشنايي جلو سينه‌زن‌ها، از چراغ برق (چراغ زنبوري)‌استفاده مي‌كردن خدا رحمتش كنه سيدصولت يگانه هم از بهترين نوبه‌خون‌هاي (نوحه خوان) محل بود. ما جزء حيدري‌ها بوديم. نعمتي‌ها هم براي خودشون همين برنامه‌ها رو داشتن، گاهي براي ختم كردن، اين دو دسه گه به هم مي‌رسيدن و سر چيزهاي جزئي (به تحريك عوامل خارجي انگليسي‌ها و براي اختلاف انداختن بين مردم) دعوا مي‌كردن كه گاهي چماق و وسايل جنگي ديگه توي شال و شلوارشون پنهان مي‌كردن.  توي هر محله‌اي،‌ افراد خيّر، پخت امام حسين(ع) داشتن و نذري‌هاي ديگه مثل شير، شربت و حليم ولي اين روزها خيلي چيزهاي ديگه به اينها اضافه شده. شايد سالهاي قبل به اين چيزها توي نشريه اشاره كرده باشيم اما محرم كه مي‌آد نمي‌شه به ياد اين چيزها نيفتم و ننويسيم. علَم و كُتَل، سينه‌زني، روضه خوني، گنُم برشته بي‌بي، لباس عربي و اَگال پسر بچه‌ها كه علي‌اصغر و علي اكبر مي‌شدن و كوزه به دست دركنار سينه‌زني روز عاشورا مي‌ديدمشون، پلو و قيمه مخصوص و خوش عطر ظهر عاشورا، رفتن به تكيه و ديدن قليون‌هاي رديف شده و استكان‌هاي كمر باريك چاي كه زنهاي خادم امام حسين(ع) با اونا، از عزاداران پذيرايي مي‌كردن و محرمي بردن عروس خانوم‌هايي كه اولين محرم بعد از عقد يا ازدواجشون بود و…

نوشته شده در تاریخ:یکشنبه ۰۷ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۳:۲۳ق٫ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین