در هر جامعهاي يك سري وظايف، نقشها و تقسيم كارهايي وجود دارد و به نوعي عدهاي با در اختيار گرفتن بخشي از آن، عهدهدار اجراي خواست عمومي جامعه متبوع خود…
در هر جامعهاي يك سري وظايف، نقشها و تقسيم كارهايي وجود دارد و به نوعي عدهاي با در اختيار گرفتن بخشي از آن، عهدهدار اجراي خواست عمومي جامعه متبوع خود ميشوند. بدين ترتيب آنهايي را كه مجري كاري ميشوند مسئول مينامند و به تبع آن افرادي هم تحت نظر وي، فكر، عمل و زندگي ميكنند . در اين ميان گروه ديگري هم وجود دارد كه به آنان نماينده ميگويند. نماينده كسي است كه مجموعهاي را به مجموعه ديگر مرتبط ميكند. با توضيحات بالا، ميتوان سه گروه اساسي را در جامعه از هم تفكيك نمود: مردم – نمايندگان – مسئولان. در اين نوشته،
مبحث ما در مورد گروه مياني – نمايندگان – است اين قسمت از جامعه نقش بسزايي در عملكرد مسئولان و خواست مردم دارد.
به همين دليل به اين گروه بايد توجه ويژهاي شود. براي روشنتر شدن موضوع، بايد وارد مصداقها شد. اگر بخواهيم براي گروه فوق مثالي مطرح كنيم در شهري مثل شهر لار، اعضاي شوراي شهر و همچنين نماينده مردم در مجلس شوراي اسلامي مصداق بارز آن محسوب ميشود.
در اين مقاله فارغ از وظايف و اختيارات آنان، ميخواهيم چند بند در مورد چگونگي موفقيت اين نمايندگان مطرح كنيم. چرا كه اين مهم يعني عملكرد مثبت و موفقآفرين اين گروه از جامعه ميتواند پيروزيهاي عظيمي را رقم بزند و خواستههاي عمومي كه مهمترين آن ارتقا و رفع كاستيها است را در پي داشته باشد.
از ديد نگارنده، اول چيزي كه ميتواند راهگشاي بسياري از مشكلات باشد، جامه عمل پوشاندن به مفهوم همدلي و همكاري است.
اگر در هر كاري متفقالقول و يكصدا به دنبال نيل به خواستهها باشيم، مطمئناً با كمترين شكست و سختي ميتوانيم به پيروزيها دست يابيم.
براي دستيابي به همدلي و وحدت چند چيز لازم است كه به صورت موردي و خلاصه به تعدادي از آن اشاره ميكنيم: از خودگذشتگي و ايثار در امور ، عدم دفاع بيمورد، دوري از تعصب بيجا و نادرست، صداقت، عدم افراط و تفريط در كارها، به دنبال منفعت جمعي بودن و پرهيز از خود خواهيها و منافع فردي، كنار گذاشتن اختلافات فردي و…
دومين گام براي كسب پيروزي و كمك به نمايندگان، همفكري منطقي با آنان است. البته لازمه ان، پرهيز كردن از احساسات ، دوري از چشم و همچشميها و عدم اصرار بر القاي تفكر خويش ميباشد.
قدم سوم و بسيار مهم براي ياري نمايندگان مردم، سكوت است. اين عمل بايد در خيلي از ماها دروني شود چرا كه متأسفانه در اكثر مواقع اين احساس را داريم كه بر موضوعي تسلط كامل داريم، در صورتي كه كاملاً در اشتباهيم و همين اشتباه باعث ميشود كه موضعگيريهايي انجام دهيم و از روي ناآگاهي ضربهاي به شهر وارد كنيم كه به هيچ وجه قابل جبران نباشد و يا در جايي كه ما از خبري مطلعايم ولي هنوز قطعيت كامل نيافته است. قبل از همه سكوت را ميشكنيم و ان را مطرح ميكنيم كه اين موضوع منجر به منتفي شدن آن ميشود.
در اينجا سكوت به ان معنا نيست كه در مقابل اشتباهات ساكت باشيم، بلكه پرهيز از اظهار نظرهاي نادرست، بخصوص برخاسته از شايعات و يا برداشتهاي شخصي است.
گام آخر و تكميل كننده در موفقيت ، رسانهها هستند. اين گروه ميتوانند در شرايط گوناگون باآگاهيدهي به مردم، نمايندگان و مسئولان و عنوان كساني كه واقعبينانه به قضايا مينگرند و به دور از تعصب و جانبداري مسائل را مطرح ميكنند نقش اصلي در رسيدن به اهداف مورد نظر ايفا نمايند.
حسن فراست