شهرداریها میتوانند بهجای اتکا به درآمدهای ناپایدار که عمدتاً از طریق تراکمپذیری به دست میآید، به بازیافت زباله بهعنوان یک صنعت درآمدزا توجه نشان داد. به گزارش میلاد لارستان انسان…
شهرداریها میتوانند بهجای اتکا به درآمدهای ناپایدار که عمدتاً از طریق تراکمپذیری به دست میآید، به بازیافت زباله بهعنوان یک صنعت درآمدزا توجه نشان داد.
به گزارش میلاد لارستان انسان و بسیاری از موجودات کره زمین به شیوههای مختلف زبالهساز هستند که کنترل آنها نوعی تضمین در سلامت و بقای محیطزیست به شمار میرود. رشد سریع جمعیت و افزایش مواد مصرفی که از مظاهر پیشرفت و توسعه در سالهای اخیر است موجب ازدیاد روزافزون زباله شده و به همان نسبت مسئله جمعآوری و دفع زباله را با مشکل مواجه ساخته است.
انسان انواع مواد را بهسختی از طبیعت به دست میآورد و بهآسانی تبدیل به زباله کرده و به طبیعت بازمیگرداند.
بهمنظور کاهش حجم مواد زائد(ضایعات) و پیشگیری از آلودگیهای ناشی از این مواد میتوان بسیاری از ضایعات را مانند کاغذ، شیشه، پلاستیک، آلومینیم و… که دور ریخته میشود بازیابی کرده و مجدداً مورداستفاده قرار داد.
گرچه برنامهریزی و مسائل اقتصادی در این زمینه بسیار مهم و حائز اهمیت هستند، اما بخش عمده این کار از طریق نهادینه شدن فرهنگ عمومی درزمینهٔ تفکیک زباله و بازیافت آن امکانپذیر است.
دفع پسماند آخرین مرحله از فرایند مدیریت پسماند است. بعد از جمعآوری، انتقال، پردازش و بازیافت، دفع پسماند با روشهایی از قبیل دفن، سوزاندن، دپو روباز و … انجام میشود.
بهوضوح میتوان گفت مسئله اصلی از مدیریت ضعیف پسماند در کشور ناشی میشود. ابتدا باید زیرساختهای لازم بهویژه در مرحله جمعآوری زباله فراهم شود، برای مثال خیلی از شهروندان در خانه تفکیک زباله میکنند، ولی شهرداری بهصورت تفکیکشده جمعآوری نمیکند. البته ترویج فرهنگ کاهش تولید زباله و تفکیک آن، نیز یک مقوله مدیریتی است.
بدین ترتیب میتوان گفت مشکل درزمینهٔ بازیافت زباله از مرحله تفکیک آن شروع میشود که در این زمینه تا حدود زیادی هم دولت و هم فرهنگ عمومی که آنهم به میزان زیادی ناشی از دولت است، دارای خلأهای قانونی و فرهنگی هستند.
قبل از هر چیز باید به این نکته توجه کرد که بازیافت زباله بیشتر از مباحث مالی و برنامه منسجم مدیریت پسماند تأثیر میپذیرد. مسلماً برنامهریزی و تأمین بودجه برای فراهم آوردن امکانات لازم برای تفکیک در مبدأ بسیار کمهزینهتر و مقرون بهصرفهتر از تفکیک آن در مقصد است.
مضاف بر شهرداریها و دهیاریها، نهادهای آموزشی و تربیتی هم در این قضیه بسیار نقش دارند. بهعنوانمثال در کشوری مانند ژاپن امر تفکیک زباله از مبدأ، هم در منازل و ادارات عمومی وجود دارد و هم در مدارس که بهعنوان یکنهاد آموزشی وظیفه تربیت یک نسل برای رعایت قانون را دارد.
در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، مسئله تفکیک زباله از مدارس و در متون درسی برای فرد آموزش داده میشود تا کاملاً برای فرد نهادینه شود.
سطلهای زباله عمومی که در خیابانها و معابر عمومی وجود دارند، هیچکدام تفکیکشده نیستند و زبالهها هم بهصورت کاملاً ترکیبی اعم از خشک وتر جمعآوری میشوند که نتیجه آن تفکیک بخش کمی از زباله با اتلاف سرمایه اقتصادی و انسانی زیاد است.
صنعت بازیافت به یک صنعت پردرآمد و پولساز در کشورهای پیشرفته بدل شده است و این کشورها زبالههای عادی خود، از فلز و پلاستیک گرفته تا زبالههای الکترونیکی مانند موبایل یا رایانه را بازیافت میکنند و از این طریق درآمد خوب و هنگفتی را به جیب میزنند.
شاید یکی از اقداماتی که باید طی سالیان گذشته برای بهرهبرداری از طلای کثیف صورت میگرفت، بازیافت زباله بهجای تراکمپذیری توسط شهرداریها بود. درواقع به نظر میرسد اداره شهر با استفاده از روشها، سیاستها و برنامههای گذشته و منسوخ دیگر امکانپذیر و البته کارساز نیست و در این میان خوب است که بهجای اتکا به درآمدهای ناپایدار که عمدتاً از طریق تراکمپذیری به دست میآید، به بازیافت زباله بهعنوان یک صنعت درآمدزا توجه نشان داد.
برنامههای بازیافت نیاز به سرمایهگذاری کلان و حمایت دولت دارد. وضع قوانین مربوطه و بخشودگیهای مالیاتی جهت تشویق و حمایت صنایع بازیافت الزامی است.
شهرداری لار میتواند با ورود مستقیم به بحث بازیافت زباله یا ترغیب سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در این عرصه، بتواند علاوه بر کسب درآمد پایدار و ایجاد اشتغال، کمک زیادی به محیطزیست انجام دهد و امید میرود با یک برنامهریزی مناسب در این زمینه قدمهای مؤثری برداشت.
ف ۱۱۰