بعضی ها هر کاری میکنند تا فرزندشان تاریخ ۹۹/۹/۹ متولد شود،چه میشد ما هم یه تاریخ رُند متولد میشدیم…!!! این حکایت را با هم می خوانیم: شخصی در حال عبور…
بعضی ها هر کاری میکنند تا فرزندشان تاریخ ۹۹/۹/۹ متولد شود،چه میشد ما هم یه تاریخ رُند متولد میشدیم…!!! این حکایت را با هم می خوانیم:
شخصی در حال عبور از روستایی بود. در کنار روستا قبرستانی وجود داشت که شخص عابر به ناچار برای ادامهٔ راه باید از وسط قبرستان عبور میکرد. همین طور که از کنار قبرها میگذشت نوشتهٔ روی آنها را نیز میخواند.
قبر اول ۸ سال عمر کرده، قبر دوم ۱۳ سال، قبر سوم ۷ سال قبر چهارم ۱۷ سال….مرد عابر بسیار متعجب از خود پرسید؛ بندگان خدا همه کودک و نوجوان، مگر چه اتفاقی افتاده که اهل این روستا همه در این سنین از دنیا رفته اند. دور و برش را نگاه کرد، دید پیرمردی خوش سیما در حال عبور است، مرد عابر صدا زد آهای پدر جان لحظه ای بایست. با کمال تعجب پرسید: قضیه این روستا و اهالی قبرستان چیست، چرا همهٔ اهل قبور کودک و نوجوانند؟؟؟
پیرمرد با آهی از عمق دل گفت: انسان های این روستا سالیان سال اهل گناه و معصیت بودند. شیطان را دوست خود گرفته بودند و غرق در لذت زودگذر دنیا…
امّا دست تقدیر یا بهتر بگویم دست مهربان خداوندی به سمت اهالی این روستا امد و از اهل گناه دست گیری کرد. پیرمردِ خوش قلب اشاره کرد به قبری و گفت این قبری که نوشته ۱۳ ساله، در واقع صاحب این قبر ۵۳ سال سن داشته است، اما در سن ۴۰ سالگی به درگاه خدا بازگشته.
قبری که نوشته شده ۸ سال، صاحبش ۶۸ سال عمر کرده که بازگشتش به مسیر الهی هشت سال بوده است…
دوست عزیزم فرقی نمیکند چند سالت هسا یا اینکه چند سال در مسیر الهی نبودی…مهم این است که یک تصمیم جدی بگیری، عهد ببندی با خدای خودت و تا آخر این راه را بروی. یادت باشد برای بازگشت هیچ وقت دیر نیست، حُر بن یزید ریاحی روز آخر، لحظهٔ آخر برگشت، شاهرخ ضرغام سال های آخر برگشت… خودت را باور کن و مردانه برگرد…
راستی چقدر قشنگ می شود تولد من و شما ۹۹/۹/۹ باشد، زمان در اختیار توست… زندگی را طوری که خدا میخواهد بساز…
حجت الاسلام حامد خادمی