غلامرضا حامدپور نویسنده و فرهنگی لارستانی در یادداشتی که اخیرا در فضای مجازی بخش اول آن منتشر شده به یک موضوع مسبوق به سابقه ولی قابل تامل پرداخته و همگان…
غلامرضا حامدپور نویسنده و فرهنگی لارستانی در یادداشتی که اخیرا در فضای مجازی بخش اول آن منتشر شده به یک موضوع مسبوق به سابقه ولی قابل تامل پرداخته و همگان را به نقد نوشته هایش در راستای تحقق توسعه همه جانبه منطقه ترغیب نموده است. وی در خصوص تقابل و یا تعامل بین شهرستان های گراش و شاید بهتر بگوییم سیاسیون و فعالان دو شهر مطالبی را ارائه نموده و سوی سخن خویش را توسعه و تعالی منطقه در نهایت مورد اشاره قرار داده است. ….
این یادداشت را با این پیشفرض شروع میکنم که پس از سفر سال ۱۳۸۷مقام معظم رهبری به منطقه لارستان و سخنرانی معظم له در لار و با محور قرار دادن چند جمله از سخنان ایشان به ارزیابی پرداخته تا با نتایج به دست آمده، دادههای آماری در اختیار مراکز ذیصلاح قرار گیرد. در بخشی از سخنان معظم له آمده است:
۱- …اگر ارزیابی ما در باره ملتها تابع این است که مقدار آگاهی آنها را بسنجیم و مقدار عزم و اراده ملی و مقدار روشنبینی در اقدام را بسنجیم باید بگوییم مردم لار و منطقه لارستان بزرگ به حسب این مقیاسها و معیارها جزو برجستهترین مردم ما هستند.
۲- وحدت مثالزدنی که بین شیعه و سنی وجود دارد. بحمداللَّه در منطقه لارستان با اینکه برادران اهل سنت هم در اینجا -در بعضی از بخشها و در بعضی از شهرها- حضور دارند، اما برادری بین مردم شیعه و مردم سنی در این منطقه یک برادری نمونه و تحسینبرانگیز است.
۳…همه تلاشمان را انجام بدهیم؛ نگذاریم اختلافنظرها، اختلاف اجتهادها، اختلاف سلیقهها، حتّی گاهی اوقات کینههای شخصی، غرضورزیهای شخصی، بر زندگی ما، بر مشی ما غلبه کند و دشمن را شاد کند.
بانگاهی به بیانات رهبری معظم انقلاب می توان دریافت که باید اشتراکات را بین مناطق مختلف در لارستان بزرگ شناسایی و تقویت نمود. حال سوال اینجاست که کدام دو نقطه بیشترین اشتراکات در زمینه ای (فرهنگی، تجاری، خویشاوندی، منشهای اجتماعی) خواهند داشت؟
یقینا شهرهای گراش و لار بیشترین اشتراکات را خواهند داشت البته این بدان معنی نیست که سایر شهرستانها و بخشها دارای اشتراکات کمی هستند در بررسیهای بیشتر، آمارهای دیگرنیز قابل توجه خواهد بود. اما موضوع این نوشتار بررسی وجوه اشتراکی بین لار و گراش و دلایل بعضی اختلاف سلیقهها خصوصا بین فعالان دوشهرستان است و اینکه چرا فعالان این دو شهر اینقدر از هم دور هستند؟ و این دو منطقه با وجود استقلال در حوزههای فرهنگی، سیاسی، جغرافیایی و … نتوانستهاند به نقطه مشترکی برای پیشرفت و اتحاد برسند؟
کوتاهترین فاصله زمینی و بیشترین مراودات تجاری روزانه، وجود خیرین بیادعا، سرمایههای انسانی کارآمد و... تنها بخشی از اشتراکات اند اما در صحنه عمل، بین فعالان تعامل لازم وجود ندارد و در بعضی موضعگیریها تقابل حرف اول را میزند و سوال اینکه چرا تا کنون فعالان لار و گراش در این زمینه اقدام جدی برای رفع موانع برنداشتهاند؟
آیا باید همچنان بر سر موضوعی که از گذشته درست یا غلط نقل قول شده هر روز شاهد هدر رفتن استعدادهای منطقه باشیم؟ و فاصلهها هر روز زیاد شود؟ اگر چنین مبنایی درست است پس ما باید با دولتهای متجاوز و متخاصم چون عربستان، عراق، روسیه، انگلیس و… قطع رابطه کنیم چون آنها مسبب اتفاقات تلخی بین ایران و آن کشورها بودهاند. باید در مواردی این چنینی یک بازنگری شجاعانه داشت تا بهترین تصمیم را گرفت. معتقدم مردم هیچ مشکلی ندارند مشکل فقط بین سیاسیون و فعالان دو شهر است.
آیا میتوان به تجدید نظرآنان برای آینده امیدوار بود؟ تا آیندگان ما را مواخذه نکنند؟
پاسخ به این سوال به اراده فعالان دو شهرستان بستگی دارد . اتخاذ یک تصمیم سرنوشتساز گاه از اصل یک موضوع عادی فراتر میرود و به نوعی یک تصمیم سرنوشتساز که در نگاه اول نوعی عقبنشینی تلقی میشود اما نشانههایی از عقلانیت و خردورزی و ایثار و فداکاری است که نتایج بسیار مفیدی خواهد داشت. در این میان میتوان سابقه تاریخی را مبنای یک تصمیم قرار داد.
آیا فعالان و سیاسیون گراش آمادگی دارند به جایگاه لارستان احترام بگذارند؟ فعالان به این نکته توجه کنند لار برای توسعه گراش قدمهایی برداشته است مثلاً با وجود عدم ارتباط با توابع خود نماینده وقت مجلس مرحوم نخبه بنا به در خواست مردم گراش زمینه الحاق ارد و فداغ را به گراش فراهم کرد تا از بن بست خارج و زمینههای توسعه آن فراهم شود خدمات فرهنگیان لار در گراش کم نبوده است و مواردی از این دست …. که از آن می گذرم.
ادعا ندارم چراغ اول را روشن کردم اما یقینا قدم اول را برداشتم…. این یادداشت یقینا جای نقد دارد و نگارنده انتظار همراهی اهل قلم و فعالان لار و گراش و اصحاب رسانه را دارد تا به تقطه مطلوب برسیم.
از طرفی بنده خود را یک فعال یا یک فرد سیاسی نمی دانم (هر چند با برخی مشورت کردهام) بنده افتخار دارم که سالها به عنوان یک فرهنگی در جای جای این آب و خاک چه در روستاها و شهرها از جمله شهر گراش خدمت نموده و خود را یک لارستانی علاقهمند به توسعه و اتحاد مناطق میدانم.
سال ها حضور در گراش و در کنار مردم باصفا و فهیم، نیکاندیش و متشرع خاطرات ارزشمندی است که به یادگار دارم. همکاران فرهنگی گراشی و دانشآموزان پرتلاش که سرمایههای معنوی برای بنده هستند و هر کدام در سمتهای اجتماعی، فرهنگی، مدیریتی پزشکی، مهندسی و مشاغل آزاد به مردم خدمت میکنند که برای بنده افتخاری است که با هیچ جیز عوض نمیکنم.
فرقی بین لار و هیچ منطقهای قائل نیستم تا ادای دینی کرده باشم؛ با ارتقا و پیشرفت هیچ بخشی مخالف نبوده و نیستم اما توجه به جایگاه لارستان برایم مهم بوده است که متاسفانه برخی این نکته مهم را فراموش کردهاند پس از انتخاب آقای مهندس حسینزاده امیدوار بودیم که ایشان یک مدل توسعه متوازن را در پیش بگیرد اما موضعگیریهای ایشان بر خلاف تصور بود و…
حال چه باید کرد؟ چند پیشنهاد را بررسی میکنیم
۱- واکنش فعالان به این یادداشت مهم است که بدانیم اصلا چنین آمادگی در بین فعالان وجود دارد یا با اصل موضوع مخالف هستند که تداوم آن همان ادامه تقابل است
۲- شورای شهرهای گراش و لار با هم نشستهایی داشته باشند و هر چه میتوانند رایزنی نموده تا اختلافات کم وبسترهای لازم برای توسعه فراهم نمایند.
در پایان این یادداشت تقاضا دارم فعالان و اهل قلم و منتقدین و اصحاب رسانه دیدگاههای خود را نگارش و یا با نظزات خود، صرفا با هدف بلندمدت اتحاد و پیشرفت منطقه همراهی و همکاری کنند.
به امید آیندهای توسعه یافته در سایه اتحاد و همدلی همه شهرستانهای لارستان بزرگ تا منویات رهبری معظم انقلاب اسلامی محقق شود.
نقدها را در ادامه این یادداشت ارائه نمایید