هر چند در نگاه نخست، تعدد وجود مراکز دانشگاهی در لارستان شاید نشانگر رشد کمی باشد اما با یک نگاه موشکافانه متوجه میشویم که در ابعاد تعدد رشتهها، جذب رشتههای…
هدف از تحصیلات دانشگاهی همواره، ایجاد، انتقال و اشعهی دانش بوده است. دانایی به شکل امروزی آن در کانون روندهایی قرار دارد که جامعهی مدرن را شکل میدهد.امروزه تحصیلات عالی و تحقیقات از اجزای ضروری، فرهنگ، اقتصاد اجتماعی و توسعه زیستی پایدار افراد، جامعهها و کشورها به شمار میرود.
به رسمیت شناخته شدن موسسات تحصیلات عالی توسط جامعه، با تواناییهای آنان برای ابراز عقیدههای خود در زمینههای اخلاقی، فرهنگی و نیز مشکلات اجتماعی به شکل کاملا مستقل و با آگاهی کامل ارتباط مستقیم دارد.
در واقع دانشگاه، نهاد اجتماعی است؛ در نتیجه به شکل مشخصی بیانگر ساختار و وضعیت عملکرد کلی اجتماع است.
آموزش عالی یکی از مسؤولیتهای مهم دولت به شمار می رود. دولت مسؤولیت ایجاد محیط مناسب توسعهی علمی و وضع رهنمودهایی برای خط مشی علمی را برعهده دارد.
در شرایط فعلی دانشگاهها تلاش میکنند بیش از گذشته حضور خود را توسعه دهند، لازمه آن این است که در دانشگاهها برنامهای ویژه برای این امر منظور کنند.
در لارستان و به ویژه پس از انقلاب اسلامی، شاهد شکلگیری شعب مختلف دانشگاهها اعم از دانشگاه آزاد اسلامی، مجتمع آموزش عالی، دانشکده علوم پزشکی، دانشگاه پیام نور، جهاد دانشگاهی، آموزشکده فنیوحرفهای، دانشگاه علمی و کاربردی و همچنین حوزه علمیه خواهران و برادران که سابقه آن به بیش از ۱۰۰ سال میرسد، بودهایم.
آنچه سوژه این مقاله است، بررسی رشد کمی و کیفی این مراکز علمی و همچنین طرح ایدهها و پیشنهاداتی به مسئولان در راستای توسعه و پیشرفت آنهاست.
هر چند در نگاه نخست، تعدد وجود مراکز دانشگاهی در لارستان شاید نشانگر رشد کمی باشد اما با یک نگاه موشکافانه متوجه میشویم که در ابعاد تعدد رشتهها، جذب رشتههای جدید، افزایش مقاطع تحصیلی، جذب اعضای هیأت علمی، توسعه فیزیکی آموزشی و خوابگاهی و موارد دیگر طی بیش از یک دهه اخیر رشد مناسبی نداشتهایم.
اغلب مراکز دانشگاهی لارستان در طول سالیان اخیر نتوانستهاند آنچنان که شایسته و بایسته است روند رو به رشدی از خود نشان دهند و با یک نگاه گذرا به سابقه این مراکز علمی میتوان مشاهده کرد که نه تنها در ابعاد افزایش رشتههای تحصیلی عملکرد موفقی نداشتهاند بلکه شاهد تعطیلی برخی مراکز مثل دانشگاه علمی کاربردی بوده یا حتی رشتههای موجود از این دانشگاهها سلب امتیاز شده است.
از طرفی، به لحاظ جذب اعضای هیأت علمی جدید نیز که نشانگر رشد علمی دانشگاهها و یکی از شاکلههای اصلی جذب رشتههای دانشگاهی است، رشد چشمگیری رخ نشان نمیدهد.
وقتی به سطح مقاطع تحصیلی ارائه شده در مراکز دانشگاهی لارستان نگاه میاندازیم، میبینیم که اغلب مقاطع در سطح کاردانی و کارشناسی است و فقط تعداد بسیار معدودی رشته تحصیلی در سطح کارشناسی ارشد و دکتری به چشم میخورد.
در بحث رفاهی، خوابگاهی و سرانه فضای فیزیکی نیز مراکز دانشگاهی موجود در لارستان با وجود فعالیت چندین ساله، رشد محسوس و قابل قبولی نداشتهاند.
وقتی امکانات، فضای فیزیکی و خدمات رفاهی آنگونه که باید تحقق پیدا نکرده، بالطبع دانشجو رغبت زیادی برای انتخاب دانشگاههای لارستان از خود نشان نمیدهد.وجود دانشجو است که موجب رونق دانشگاهها میشود. حضور انبوه دانشجویان منجر به رونق شهر میشود و میتواند چرخه اقتصادی را بچرخاند.
معضل بودجه یکی از مهمترین دغدغههای دانشگاههای لارستان است که بخشی از آن به شرایط کشور بازمیگردد اما همه ماجرا این نیست چراکه برخی از مدیران آنگونه که باید بدنبال یافتن کانال در راستای جذب بودجه نیستند.
آنچه باید بر آن تاکید داشت، بهرهگیری از نخبگان لارستانی چه ساکن در منطقه، چه کسانی که سایر نقاط کشور مهاجرت داشتهاند و حتی آنان که در خارج از کشور هستند. نخبگان دانشگاهی که در سایر نقاط کشور دارای سمت هستند یا میتوانند کانالهایی را با مدیران عالیرتبه برقرار کنند، میبایست وارد گود شوند و اگر هم که شده یک گام برای حرکتآفرینی علمی و دانشگاهی بردارند.
من حیث المجموع، برای رشد کمی و کیفی دانشگاههای لارستان نیاز به مدیران انقلابی و جهادی است که با ارائه طرح و ایده، جذب بودجه، مشارکت جویی از مسوولان استانی و ملی، پیگیری سختگیرانه طرحها و برنامههای گامهای محکمی برای رونق بخشی دانشگاهها بردارند.
در این میان نباید از نقش حمایتی نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی، فرماندار ویژه لارستان، امام جمعه لارستان و نخبگان غافل ماند. همه باید بکوشند جایگاه علمی و پژوهشی لارستان را ارتقاء دهند.
نگارنده: حسن فراست