شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۶:۵۲ب.ظ
::آخرین مطلب 2 ساعت پیش | افراد آنلاین: 2

كوچي شادِه، كوچي شادِه

 یاد گذشته‌ها، كوچه پس كوچه‌هاي محله، نداي يا حسين ياحسين بچه‌ها و حسينم اي واي حسين اونها، شور و حال شب‌هاي محرم ولباس‌هاي مشكي هر ساله، به خير. واقعاً يادش…

 یاد گذشته‌ها، كوچه پس كوچه‌هاي محله، نداي يا حسين ياحسين بچه‌ها و حسينم اي واي حسين اونها، شور و حال شب‌هاي محرم ولباس‌هاي مشكي هر ساله، به خير. واقعاً يادش به خير. يادمه وقتي بچه‌ها

سينه‌زني‌رو شروع مي‌كردند، بعضيا‌شون كَيف مي‌كردند كه سردسته ايستاده‌اند. واسه خودشون پُزي مي‌دادند كه اينجا وايسادن. احساس مردي و مردانگي مي‌كردند. به همديگه فخر مي‌فروختند  و چقدر اين فخر فروختن و پز دادن و كيف كردن، اون هم به خاطر راه انداختن   سينه‌زني  براشون لذت‌بخش بود.
دسته سينه‌زني كم‌كم  بزرگ و بزرگتر مي‌شد.  يعني بعد از بچه‌هاي قد و نيم‌قد نوبت  نوجوون‌ها بود كه سردسته  بايستند و احساس بزرگ منشي كنند .
بعدِ نوجوون‌ها، نوبت جوون‌هاي رشيد و خوش‌تيپي بود كه با بلند كردن هرچه بيشتر دست‌ها و كوبيدن روي سينه‌ها،  نشون مي‌دادند  كه چقدر مرد هستند و براي احياي مذهب و دينشون از همه چيز  مي‌گذرند.
ميان همين جوون‌هاي ديروز بودند كساني كه محرّم  سال قبل حضور داشتند و امروز جايشان خالي بود.آخه رفته بودند  جبهه تا جلوي اون نامردها، مردانه بايستند و جانانه به شهادت برسند.
جوون‌هايي كه مثل علي‌اكبر  امام حسين(ع) واسه برافراشته  ماندن پرچم   اسلام واقعي  از شيرين‌ترين چيز زندگي  يعني جان  خود گذشته و شهد شهادت رو بر اون ترجيح  داده بودند.
و بعد از جوان‌ها،  مردان پير  محله سردسته مي‌ايستادند  و جوون‌ها با خضوع  جايشان را به آنها مي‌دادند.
حالا ديگه حلقه كامل شده بود. دست بر كمر همديگه، مردان گذشته، جوانان و نوجوانان و بچه‌هاي امروز، همه يكصدا و يك دست ياد حسين و خاندانش را فرياد مي‌زدند.
يادش به خير،  وقتي ما بچه‌ها مي‌افتاديم آخر دسته  سينه‌زني، چند نفري براي نظم  دادن به ما بسيج مي‌شدند  و با گفتن:  «كوچي شاده، كوچي شاده» صف بچه‌ها رو سر و سامان مي‌دادند.
و چه لذتي داشت وقتي كه سعي مي‌كرديم از همديگه جلو بزنيم و خودمون رو نزديك  كنيم به بزرگترها و به اصطلاح به كسي دست  نمي‌داديم تا خودمون عقب نيفتيم.  گاهگاهي  به خاطر همين مسأله با همديگه درگير هم مي‌شديم كه با وساطت بزرگترها، از هم جدا مي‌شديم.
و چه نوحه‌هايي كه خوانده مي شد.
بلندگوهايي كه بعضي وقت‌ها سوت مي‌كشيدند و گاهگاهي قطع و وصل مي‌شدند و اين مسأله  باعث مي‌شد بچه‌ها يكي در ميان  سينه بزنند و خلاصه نظم به هم مي‌خورد.
ولي همين كه بلندگو راه مي‌افتاد، همه با هم سينه مي‌زدند و جواب مي‌دادند.
يادش به خير سيدصولت كه وسط سينه‌زني وقتي كه اونها داشتند جواب نوحه را مي‌دادند مي‌گفت: «فرياد از غريبي و بي‌ياري حسين»
يادش به خير مرحوم اقبال،  نوحه‌سراي سالخورده شهر كه سينه‌زني را ختم مي‌كرد و ياد حضرت آقا  به خير كه عصر روز تاسوعا  بر تالار حسينيه اعظم مي‌نشست و عزاداري مردم را  مي‌نگريست و مي‌گريست، آن موقع  كه نوحه‌سراي محله نو، آقا نصرالله مي‌خواند:
«اي اسمعيل هاجرم مي‌روي ميدان مي‌روي ميدان…»
و ياد اون زماني به خير كه دسته‌هاي حيدري و نعمتي با چه شور و حال وصف‌ناشدني مسير طولاني  محله خود را تا هنگام  ختم طي مي‌كردند و ايام محرم رو زنده نگه مي‌داشتند.
«ياد اون روزها به خير…»
اون وقت‌ها توي دسته‌ها نظم خاصي برقرار بود. همه محله‌ها براي اجراي عزاداري، برنامه داشتند.
هر محله براي خودش اقتداري داشت. اگر از بچه‌ها شروع مي‌شد، به  پيرمردهاي محله ختم مي‌گشت  و اين بزرگان  محله بودند كه ختم مراسم را اجرا مي‌كردند.
حالا برگرديم به اين زمونه:
مردم براي زنده نگه داشتن محرم از هيچ  كاري دريغ نمي‌كنند، دسته‌هاي سينه‌زني فراوان با امكانات زياد، حتي ديده مي‌شه  در يك محله دو يا سه دسته سينه‌زني وجود داره كه هر شب در يكي از منازل و يا حسينيه‌هاي محله ختم مي‌كنند و انصافاً آنهايي هم كه نذري دارند به نحو خوبي اين كار رو انجام مي‌دهند و  به عزاداران مي‌رسند.
و اين‌ها همه از عمق وجود افراد و عشقشون به امام حسين(ع) و محرم ناشي مي‌شه كه ريشه در اصالت و فرهنگ مذهبي مردم داره.
يك عزاداري منحصر به فرد كه در هيچ جاي نه‌تنها ايران بلكه جهان نظير نداره.
دسته‌هاي سينه‌زني مختلف  ولي شبيه به هم، دست بر كمر همديگه در حالي كه حركت مي‌كنند  و نوحه مي‌خوانند،‌بدون هيچ ضرب‌‌آهنگي مثل آنچه كه در زنجيرزني وجود داره،‌ در كجاي دنيا ميشه ديد؟!
اما يك سوال: براي پايداري اين فرهنگ اصيل و ريشه‌دار چه بايد كرد؟
و سوال بعد اين كه آيا وجود  دسته‌هاي سينه‌زني متعدد و متفرق شدن افراد از محله‌هاي گوناگون نمي‌تونه به اين مراسم ارزنده و فرهنگ اصيل لاري صدمه وارد كند؟
با كمي دقت خواهيم ديد كه متأسفانه كم‌كم اين اتفاق در حال شكل گرفتنه.
اگر مروري داشته باشيم به سالياني نه‌چندان دور كه فقط دسته‌هاي عزاداري محله‌هاي شهرقديم وجود داشت و با چه عظمتي‌ برگزار  مي‌شد و چه مسير طولاني  از زمان دست گرفتن تا ختم را طي مي‌كردند، ولي حالا چطور؟
اينها ناشي از چيست؟
آيا به نظر شما با وجود افزايش جمعيت تعداد افراد شركت كننده در دسته‌هاي سينه‌زني كمتر نشده؟
با كمي تأمل  خواهيم فهميد، همان افرادي كه سالهاي گذشته  خود را موظف به حضور در دسته محله خودشان مي‌دانستند، اكنون با حضور در دسته‌هاي جديد محله‌ها به خصوص شهرجديد كه البته قصد زنده نگه داشتن و ثواب بردن اين مجالس را دارند ديگر آن انرژي لازم را براي هرچه بهتر نمايش دادن و انجام مراسم عزاداري را دارند؟ يا خير؟
روز تاسوعا و عاشورا را نگاه كنيد كه چقدر با شكوه اجرا مي‌شود!‌در اين دو روز است كه آن انسجام محله‌اي شكل گرفته و فرهنگ زيباي عاشورايي صورت مي‌پذيرد.آن هم فقط به خاطر اين كه ساير  دسته‌هاي سينه‌زني اعم از دسته‌هاي شهرجديد و محله‌اي متفرق شده وجود ندارد و همه يكجا و يك دست،‌ اقدام به عزاداري مي‌كنند  و باعث افزايش عظمت و بالا بردن اين فرهنگ اصيل مي‌شوند.
گفتن و مطرح كردن چنين مسأله‌اي فقط براي زنده نگه داشتن يك فرهنگ  است، فرهنگي كه  بي‌نظير است.
هرچند بايد اذعان كرد اين مراسم به خاطر عشقي كه در آن وجود دارد هيچ وقت از بين نخواهد رفت و تا دنيا دنياست، ياد حسين و يارانش زنده و جاويد خواهد ماند. ولي بحث ما روي احياي  بهتر و بيشتر اين مراسم است و همچنين هرچه بهتر برگزار شدن آن.
و اما برگرديم به گذشته؛
يادش به خير وقتي كه به بچه‌ها مي‌گفتند:
«كوچي شاده، ‌كوچي شاده»
و بچه‌ها فوري خودشون رو به ديوار كوچه مي‌چسباندند تا سينه‌زني نظم خاصي بگيره و به هم نخوره.
و امروز به نظر مي‌رسه كه يكبار ديگه لازمه  براي نظم بخشيدن و اجراي بهتر سينه‌زني با هم:
«كوچي شادي‌ام، كوچي شادي‌ام»

حميدرضا   پريدار

نوشته شده در تاریخ:دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۴:۴۶ب٫ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین