جايگاه «دختر» در ضربالمثلها و كنايات و اصطلاحات لاري نيز از زبان بيبي شنيدني است كه چقدر براي دختران اهميت قائل بودهاند و چقدر كاربرد داشته است. شما هم بخوانيد…
جايگاه «دختر» در ضربالمثلها و كنايات و اصطلاحات لاري نيز از زبان بيبي شنيدني است كه چقدر براي دختران اهميت قائل بودهاند و چقدر كاربرد داشته است. شما هم بخوانيد كه بيبي، از كلمه دُت (دختر) در ضربالمثلها، كنايات و اصطلاحات لاري ميگويد.
دُتْ اَگو: سه رُزْ مَه دَر مَبَئي،خو، شِري اَكُنِم.
نوزاد دختر ميگويد: سه روز مرا تحمل كنيد و از تولدم ناراحت نشويد كه خود را شيرين ميكنم.
اين ضربالمثل بيشتر در خانوادههايي كه تعداد دخترها بيشتر بوده و منتظر تولد نوزاد پسر بودهاند،از زبان نوزاد دختر گفته ميشده است.
****
دُت، بِزاد و بِمُرد
دختر زاييده شود و بميرد.
حتماً اين اصطلاح نيز مربوط به دوران جاهليت است كه اگر دختري متولد ميشده آرزوي مرگش را ميكردند.
****
دُت، هَمجَلِ ننهاِ.
دختر، هووي مادر است.
كنايه از اين است كه دختر از مادر تقليد ميكند و گاهي وسايل و لوازم او را نيز به خود اختصاص ميدهد.
****
دت، مثل مُروَري بايد شَه كَفِ پَمَه بِگِرِش.
دختر، مثل مرواريد بايد لاي پنبه قرارش دهي مخصوصاً دختران زيبارو.
كنايه از اين است كه بايد دختر را از چشم هوسرانان و ناپاكان دور نگه داشته شود و خود را در حجاب و پوشش قرار دهد.
****
دُتِ گُتِ بَلَسَّه.
دختر بزرگ كه شوهر نكرده است.
****
دُتِه نُرو! (اصطلاحي است)
دختر نر نما، به دختران شجاع و باشهامت گفته ميشود.
****
دت، دتروني (اصطلاحي است)
****
دتِ اول، رحمتاِ
اولين نوزاد كه دختر باشد ماية رحمت خانواده است.
****
دت، و چَش كور و گُش كَر و زبو لال.
دختر با چشم بايد كور باشد با گوش كر، با زبان لال
(براي دختران دم بخت مورد استفاده قرار ميگرفته است.)
در قديم دختران را نصيحت ميكردند كه هر چيزي را ديديد و شنيديد نبايد بازگو كنيد و آن را به زبان نياوريد تا باعث فتنهانگيزي نشود.
بيشتر به دختران نوعروسي كه با خانواده همسر خود زندگي ميكردند تذكر ميدادند كه مراقب زبان خود باشند.
****
دت، مثل خُلفَهِ زود گَپ اَبو.
دختر مثل خرفه است زود رشد ميكند.
****
دت، بايد شه دومَنِ جَمَت مُورك آدَاِش.
دختر بايد به دامن پيراهنت گره بدهي.
يعني در بزرگ كردن دختر، بايد مراقب باشي و هميشه بايد همراه تو باشد و گاهي از او غافل نشوي تا مورد طمع مردان قرار نگيرد.
****
دُتي كه نَنه تعريفش بكن وَسوئه بَرِ بُشْكُشْ خَشِه!
دختري كه مادرش تعريفش كند براي زير موهايش خوب است.
دختري را كه مادرش تعريف كند براي آقا دائيش خوب است.
****
دُت، لو وابَسّه!
دختر بكر، بيشتر به معني دختر خجالتي با حجب و حيا.
****
دُتو از كَيدوني دِلُش اَخُت خُته
وَختِ گَپْ بوئِس دِگه نِه مُنِه خُتِه
دختر از كوچكي دلش در تاب و هراس است وقتي كه بزرگ شد ديگر متعلق به تو نيست.
يعني وقتي دخترت كوچك است به فكر بزرگ شدنش هستي وقتي كه بزرگ شد هم به فكر سر و سامان دادن و به خانه بخت فرستادن او هستي.
****
دتِ اُتُل خانِ مَدَه
كنايه از فيس و افاده داشتن است.
****
دت، شَه بِئنه كن زور اَبُغچَه كن
دختر را در گهواره بگذار، بقچه را پر كن و به زور ببند.
همين كه دختر متولد شد به فكر جهيزيهاش نيز باش.