شپش (اِش و لِشْك و نيتَك) در اين بخش بيبي از شپش ميگويد كه درزمانهاي نه چندان دور به دليل كمبود آب، وجود حمامهاي عمومي، عدم رعايت بهداشت و نظافت…
شپش (اِش و لِشْك و نيتَك)
در اين بخش بيبي از شپش ميگويد كه درزمانهاي نه چندان دور به دليل كمبود آب، وجود حمامهاي عمومي، عدم رعايت بهداشت و نظافت فردي بخصوص سر و موها، شپش به عنوان انگل و جانوري مزاحم، در سرها، لباسها، لحاف و تشكها و بخصوص در نيفههاي تنبان (محل عبور كِش پيژامه) البته در موهاي بلند خانمها، به وفور يافت ميشده است.
بيبي ادامه ميدهد گاهي آنقدر سرهايمان را ميخارانديم كه زخم ميشد و بعضي وقتها براي راحت شدن از شرّ شپشهاي مزاحم، سرها و لباسهايمان را روي منقل كه در آن زغالهاي گداخته درست كرده بوديم، ميتكانديم و شپش ها مثل اسپند بر آتش ريخته ميشد و از صداي سوختن آنها ميشد صداي سوختن آنها ميفهميديم چقدر شپش بر آتش ريخته شده.
گاهي هم خانمها دو به دو مينشستيم سرهايمان را چرب ميكرديم و شپش و رِشك (تخم شپش) و نيتك (نوزاد شپش) ميگرفتيم و با ناخنهايمان ميكشتيم و از انجا كه موهايمان بلند بود و رسم معمول شهر هم اينگونه بود كه دختران حق كوتاه كردن موها را نداشتند .
بنابراين ما دخترها بيشترين لطمه را از ناحيه شپشها متحمل ميشديم.
وقتي هم به حمام عمومي ميرفتيم، از توي خزينههاي حمام هم اين جانور به راحتي به يكديگر منتقل ميشد.
گفتم بيبي حالا هم در بعضي از روستاها به دليل عدم رعايت بهداشت و نظافت موها،بعضي از دختر بچههايي كه سرهايشان شپش دارد، وقتي در مدرسه كنار هم مينشينند بخصوص در خوابگاهها و مدارس شبانهروزي، شپشها را به يكديگر انتقال ميدهند.
بيبي گفت: امروزه كه دخترها ميتوانند موها را كوتاه كنند و در اغلب خانهها، حمام است.
گفتم: خوب بيبي ميخواستي از ضربالمثلها و كنايات و اصطلاحات لاري بگي كه در اونا شپش به كار رفته؟
بيبي گفت: البته تعدادشون زياد نيست ولي همينقدر هم كه هست، يك عالمه معني و مفهوم داره مثل:
از بالَئه اِش، جَمَه ناسُخَنِن!
به خاطر شپش، پيراهن نميسوزانند.
معادل فارسي:
جامه مفكن بر آتش از كپكي
يعني به خاطر يك مسأله جزيي، اساس كلي را به هم نميزنند.
***
اِش و لِشك، مَه سِرَه مَكُش
به خاطر كار كوچكي كه انجام دادهاي، اين قدر تكرار نكن، سرزنشم نكن.
***
اِشِ خُش، واتِكِه خُش اَبي!
شپشهاي خود را، دوباره به خودش برميگرداند.
به معني خسيس بودن افراد است.
***
اِش، اَلياف كُهنه خَتِه
شپش در لحاف كهنه خوابيده است.
از پيراهن كهنه و كثيف افراد نميتوان گفت كه نشانة فقر آنهاست، گاهي گنج در ويرانهها پيدا ميشود.
***
اِش، شَز ناكِت
شپش از او نميافتد.
به معني اين است كه خيلي خسيس است.
***
اِش، وا كِشمِش نابو
شپش، كشمش نميشود.
آدم نالايق به جايي نميرسد.
***
عجَب نيتَكياِ!
(نتيك نوزاد شپش است كه بسيار ريز و زردرنگ است.)
خيلي زرنگ و زيرك است. (در تشبيه چنين آدمهايي را گويند.)
***
اِشُشْ، مَنيجَه خانُمِه
شپشش، منيژه خانم است.
كنايه از آدمهايي است كه وقتي بخواهيد كاري را برايتان انجام دهند، بايد نازشان بكشي و بر سرتان منت ميگذارند.
***
كَل عباس در اومد كه من كِشمشَم
به ضرب دو ناخن، شپش ميكُشم!
اين هم شعري طنز براي افراد ضعيفالجثهاي كه ادعا ميكنند ميتوانند با قويتر از خود مبارزه كنند و در بيفتند.