● « بَل » واژه اي است به معني خاك ، در گويش لاري كاربردهايي در اصطلاحات و كنايات و اسم ها دارد از جمله :دركنايات و ضرب المثل ها…
● « بَل » واژه اي است به معني خاك ، در گويش لاري كاربردهايي در اصطلاحات و كنايات و اسم ها دارد از جمله :
دركنايات و ضرب المثل ها :
◄ بَل اَ ديوار اُشك ناگره (خاك به ديوار خشك نميچسبد)
كنايه از اين كه : اين تهمت ها به ما نمي چسبد .
معادل فارسي : اين وصله ها به ما نمي چسبد .
◄ مرغ پا اَ بَل داره ، بل اَ سِرِ خُ اَكُ ( مرغ پايش را به خاك مي كشد و خاك را به سر خود مي ريزد )
كنايه از اينكه : نتيجه ي عمل به خودمان بر مي گردد .
◄برو بَلي اَ سِرِ خُ بكُ ( برو خاكي به سر خودت بريز )
كنايه از اينكه : براي خودت كاري انجام بده .
◄ بَل تَ سِرَ ( خاك تو سرت )
نوعي توهين ومتنبّه كردن شخص از خطايي كه مرتكب شده
مثل واي به حالت يا … گاهي به معني بدبخت و بيچاره شدن كه مي گوييم : « آخر بل مُ سِرَ چو / بوئس . »
گاهي ؛ مثلاً هنگامي كه كودكي تازه شروع به حركت كرده به زمين مي خورد و گريه سر مي دهد و يا مواردي شبيه اين مادر مي گويد : « قربونُت ، بل مَ سِرَ » كه ظاهراً به معني اين است كه « برايت بميرم و …»
◄ بل الو چُنده ( خاك بر چهره داشتن )
به كسي كه حال و روز خوشي ندارد و چهره اش درهم است مي گويند و قيافه خسته و نامرتب و خاكآلود دارد مثل مسافر جادههاي خاكي.
در اسم اشيا :
◄ بل جم واكن ( خاك جمع كن )
● « بَلَ / BÁLÁ» تكواژي است كه كاركرد وابسته اي دارد و به صورت مستقل كاربرد ندارد و به معني « نیم (نصف و نيمه ) یا چیزی که کامل نیست وکامل نشده يا نارس » به کارمی رود ؛ مثلاً درواژه های« بَلَه رَس ، بَلَه مُردَ ، بَلَه تَش ، بَلَه پر، بله سير، بله پز، بله شِري ، بله پز و… » که به معانی : نیم رس یا نارس ، نیم مرده ونیم جان ، آتشِ کامل نشده یا آتشِ نصف ونیمه و نيمه پر و … » هستند از این پیشوند استفاده شده است .
قدرت الله شفيعي