ضربالمثلها، اصطلاحات و كنايات بيبي، هميشه برام تازه است و شنيدني، نميدونم توي سينه بيبي اين همه حرفاي تازه و شنيدني چطوري اين همه مدت مونده و غافل موندم كه…
ضربالمثلها، اصطلاحات و كنايات بيبي، هميشه برام تازه است و شنيدني، نميدونم توي سينه بيبي اين همه حرفاي تازه و شنيدني چطوري اين همه مدت مونده و غافل موندم كه زودتر از اينا،فرصت گفتن اونارو به بيبي ندادم . به هر حال هنوزم دير نشده تا بيبي هاتون هستن، شما هم به اين گنجينه باارزش، دسترسي پيدا كنين و پاي صحبت اونا بشينين تا براتون حرف بزنن، حتماً شيرين و شنيدني است.
نخورم، نصيب بخورم اَبو.
… اگر از اموالت استفاده نكني و در فكر اندوختن آن باشي، اجل فرصت استفاده از آن را از تو خواهد گرفت.
در معني به افرادي گويند كه بسيار خسيس هستند كه حتي اموال خود را هم به خود روا نميدانند چه رسد به ديگران.
***
و دوسي دوسي، اَكُن پوسي!
… براي ضربه زدن به كسي، از در دوستي وارد شدن و اعتماد طرف را جلب نمودن.
***
چَش اَتِرسِه، دَس كار اَكُن.
… كاري كه به چشم بزرگ آيد و فكر انجام آن را نتوان كرد، ولي توان انجام آن را داشته باشي.
خواستن، توانستن است.
***
نِه خيش بابامِه كه سر شه بيارم، نه خيش ننه مه كه گِله گُذارِم.
… كنايه از بيكس و كار بودن فرد و در مواقع لزوم و گرفتاري، همدم و هميار نداشتن است.
***
پا شَه تِك مَيا
… كنايه از سنگ انداختن در كار كسي، مانع از انجام كار شدن.
***
اَخوئه وَ دَس اَبُچ اَكَشه.
… محبت ديگران را فراموش كردن.
***
اَدور دورسو چِدَه، نزديك گورِسو چِدَه.
… كسي كه خود را از ديگران دور نگهدارد، تا از او توقع حمايت نداشته باشند.
***
خُم اَدَنِم و دِل و جونِ خُم.
… دست به دلم نذار كه دلم خون خون است.
كنايه از اين است كه كسي از درون دل ديگران خبر ندارد كه در آن چه ميگذرد.
***
دُماغُش، خرمن بنارو پاك ناكُن.
… كنايه از مغرور و متكبر بودن شخص است.
***
دِگَه تَكُش وادر نِكِت.
ديگه صدايش در نيامد، سر و صداها خوابيد، پاسخ شنيده نشد.
***
تن گِرَو، جو مَه گِرَو
… دار و ندار خود را براي انجام كار مهمي، هزينه كردن و از جان مايه گذاشتن.