ماه و پنگ ، سریالی که ۳۰ شب از شب هایمان را پر کرد و ذهنمان را به خود مشغول داشت ، از آن سریال هایی بود که وقتی تمام…
ماه و پنگ ، سریالی که ۳۰ شب از شب هایمان را پر کرد و ذهنمان را به خود مشغول داشت ، از آن سریال هایی بود که وقتی تمام شد ، همگی نفس راحتی کشیدیم و خدا را شکر کردیم که دیگر مجبور نیستیم آن را تماشا کنیم . آخر بیش تر ما از آن دسته آدم هایی هستیم که نمی دانیم شب های دراز زمستانمان را چگونه بدون تلویزیون بگذرانیم . برای همین هم مجبوریم از ابتدای شب منتظر بنشینیم و ببینیم دست اندرکاران صدا و سیما و کارگردانان و تهیه کنندگان تلویزیون که خدا می داند چه طرز فکر و مسلکی دارند ، برای ذهن خالی و گرسنه ما چه آشی پخته اند.
البته باز هم جای شکر دارد که این تولید کننگان سریال ها آنچنان زحمتی به خود نمی دهند و غالبا آش خود را با همان مواد همیشگی و تکراری می پزند و به خورد مردم می دهند. آنچنان که در سریال ماه و پلنگ دیدیم ، باز هم کلاه برداری و دروغ و رشوه و رباخواری و انتقام و ناز و عشوه یک زن و لغزیدن یک مرد و دست آخر ، رسیدن همه آدم بدها به سزای عمل.
بله ، مسایل آموزنده سریال ها اغلب یکی است و گویی مسایل مهم و آموزنده دیگر ، نه در دین و مذهب ما وجود دارد و نه در اجتماع و خانواده های ما. تنها آسیب ها و بدآموزی های سریال ها روز به روز جدیدتر و جذاب تر می شود. خلاقیت و نوآوری سازندگان ماه و پلنگ هم در این زمینه شاهکار بود.
تا امروز در این تلویزیون ندیده بودیم ، دختر و پسری که هنوز عقد نکرده اند اینطور قربان صدقه هم بروند، آن هم با صدای بلند و در خیابان و در حضور دیگران. اولین بار بود که می دیدیم یک نفر به اندازه ده ها میلیون تومان گل برای دختر مورد علاقه اش می خرد و می فرستد. اولین بار بود که می دیدیم ، دختر و پسر برای صحبت خواستگاری ، از جمع بیرون می روند و به جای صحبت ، با هم چشم و ابرو می آیند و بگو بخند راه می اندازند. اینکه یک دختر مجرد ، مردی را بیاورد خانه خودش و به مادرش بگوید ما راتنها بگذار و بعد هم به مرد بگوید ، من به تو احساس دارم ، این هم تازگی داشت ، این که زن و مردی که فقط با هم همکارند ، خیلی راحت کنار هم ، در یک اتاق دربسته بنشینند و کیک و شیرینی میل کنند هم تازگی داشت .
حتی نشان دادن خانه ها و دکوراسیون لوکس و تجملی آن ها هم تازگی داشت. همهی این ها در قسمت های مختلف این سریال به خورد مردم داده شد و بینندگان را آنقدر سرگرم کرد و با ماجرای عشقی و فرعیات مربوط و نامربوط به خط سیر داستان مشغول داشت که پیام تکراری و نخ نما شده داستان که مثلا دیدن مکافات عمل [ که همیشه باید در این دنیا باشد] و سهیم بودن همه ی اطرافیان در نگاه یک فرد ، به حاشیه رانده شد و مثل همه ی سریال ها در قسمت آخر ، سر و ته همه چیز به هم آورده شد و چهار تا حرف مثلا اخلاقی و آموزنده هم برای خالی نبودن عریضه زده شد. حاشا که این چهار تا پیام اخلاقی قسمت آخر بتواند اثرات مخرب ابداعات آقای تهیه کننده و کارگردان را خنثی کند.
معلوم نیست کارشناسان صدا و سیمای ما به چه خوابی فرو رفتهاند که این چیزها را نمی بینند.البته ظاهرا صحنه های زیادی از سریال در ممیزی حذف شده است، یعنی اثر ساخته شده مشکل دار تر از این ها بوده است. مضحک تر از همه آنکه طبق گفته بعضی سایت ها سازندگان سریال هم به خاطر سانسور های متعدد شاکی اند و از پخش آن ناراضی.
تصور کنید اثری پخش شده که تولید کننده و مصرف کننده هردو ناراضی اند، پس این وسط چه کسی نفعش را می برد؟ چه لزومی دارد سریالی که آنقدر صحنه های نامناسب دارد که در صورت حذف، خط سیر داستانش به هم می خورد، اصلا پخش شود؟
این است آن صدا و سیمایی که امام (ره) درباره آن فرمود : باید تمام اقشار ملت با این دستگاه ها تربیت بشوند؟ این است آن دانشگاه عمومی که ایشان فرمود : باید بعد از چند سال ، تمام قشر ملت را روشن کند، تمام را مبارز بار بیاورد ، تمام را متفکر بار بیاورد، تمام اینها را مستقل بار بیاورد ، آزادمنش بار بیاورد، از غرب زدگی بیرون کند و به مردم استقلال بدهد[۱]؟
به امید اینکه روز به روز صدا و سیمای ما به آرمان های امام و انقلاب نزدیک و نزدیکتر شود.
[۱] صحیفه امام (ره) ، ج ۶ ، ص۳۹۹
یادداشت از : زهرا قدسي
دقيقا با نظر شما موافقم