جونِه كه بَر جوئه!(جان است كه بر جان است)…خويشاوند ميتواند در غم و درد خويشاوند خود شريك باشد ولي غريبهها خير.*** دَسَّكُم خَسَّه و كار كم پيدا ني(دستم خسته است…
جونِه كه بَر جوئه!
(جان است كه بر جان است)
…خويشاوند ميتواند در غم و درد خويشاوند خود شريك باشد ولي غريبهها خير.
***
دَسَّكُم خَسَّه و كار كم پيدا ني
(دستم خسته است و كارم پيدا نيست)
…. در معني به كسي گفته ميشود كه هرچه تلاش ميكند به نتيجه نميرسد.
***
دِگَه پيه بيعاري شَه تَن خو مالِدِه
ديگر پيه بيعاري به تن خود ماليده است
… در معني به كسي گفته ميشود كه كار نادرستي انجام ميدهد و نصايح ديگران نيز در او اثر ندارد كه خود را اصلاح نمايد.
***
شَو، اَتَه روز اَكُن، روز اَتِه شَو
شب را به روز وصل ميكند و روز را به شب.
… در معني به كسي گفته ميشود كه شب و روزش را با ناراحتي و درد و رنج سپري ميكند.
***
مَوي بادي بيا، تَز دومَن گُل (دعايي است)
ميخواهم بادي برايت بوزد از دامن گل گلزار
…. كنايه از اين است كه شادي و خرّمي برايت آرزو دارم.
***
روز اَگِشتهاِ، شَو اَفتيله كِشتَه
روز درحال گردش است و شب مشغول فتيله پيچ دادن.
… كنايه از افرادي است كه روزها را به بيكاري ميگذرانند و شبها را به كار و فعاليت اختصاص ميدهند.
***
اَشكُش اَتِكِ مَشكُشِه
اشكهايش درون مشكش است.
…كنايه از افراد زودرنج و حساس است كه با كوچكترين ناراحتي، اشكشان در ميآيد و بيشتر در مورد خانمها به كار ميرود.
***
اَشكَمُش نون نو شاردِه
شكمش نان تازه آورده است.
…كنايه از افراد فقيري است كه به نوا رسيدهاند و موقعيت ديروز خود را فراموش كرده و متكبر شدهاند.
***
اُشخواسِّم و اُش بِسِّم
مرا گزيد و انداخت
… كنايه از اين است كه چشمش در من اثر كرد و مرا بستري كرد براثر چشمزخم او، بيمار و زمينگير شدم.