مَلوئه مايَه نِبابا او اميدي ندارم. *** نِرَسّه اَدا اُتْبواصطلاحي است براي كسي كه با لوسبازي و يا بيادبانه كاري را انجام ميدهد و كارش مقبوليت نداشته باشد. *** مَه…
مَلوئه مايَه نِبا
با او اميدي ندارم.
***
نِرَسّه اَدا اُتْبو
اصطلاحي است براي كسي كه با لوسبازي و يا بيادبانه كاري را انجام ميدهد
و كارش مقبوليت نداشته باشد.
***
مَه دِرازِنِ دِل كَت
به درازاي دلم افتاد.
اصطلاحي است: حرفي كه باعث دلآزردگي شود و تا مدتها نتواني آن را فراموش كني.
***
نِه شَه خورِم، نِه شَه لونِم!
زحمت چيدن ميوه را به خود نميدهم و از خوردن آن ميگذرم.
يعني كاري به كارش نخواهم داشت و از اين پس بيخيالش خواهم شد.
***
نِه دِل كَته
دلش افتاده
كنايه است به معني اين كه دلش به كار نيست (حواسش جمع نيست)
***
قَيدِ خُش اُشني
در قيد خودش نيست.
به سلامتي خودش اهميت نميدهد.
***
بَرُنِه تَووِسو،يك گُشِ خَر اَگِرِه، يك گُش نَه!
باران تابستان يك گوش خر را تر ميكند و گوش ديگر نه.
اصطلاحي است در مورد بارانهاي تابستانه كه گاهي
در دو مكان نزديك به هم همزمان نميبارد مثلاً در شهرقديم بارش
حداقل زمين را خيس ميكند ولي در شهرجديد، سيلاب به راه ميافتد.
يا يك طرف حياط خانه را تر ميكند و طرف ديگر خشك ميماند.
***
نو شَه دَس آدَاِش شَز دَس اَكِتً!
نان به دستش بدهي،از دستش ميافتد.
كنايه از دست و پا چلفتي شخص است.
***
مَز دَركَش كِه!
از زير زبانش كشيدم.
حرفي كه نبايد گفته ميشد با زرنگي و مهارت از زير زبان كسي در آوردن.