بيبي صفاتي را كه براي «دل» در دستور زبان لاري به كار برده شده به شما آموزش ميدهد كه البته تحقيق بيشتر براي ادامه اين كار را به شما علاقهمندان…
بيبي صفاتي را كه براي «دل» در دستور زبان لاري به كار برده شده به شما آموزش ميدهد كه البته تحقيق بيشتر براي ادامه اين كار را به شما علاقهمندان واگذار ميكند .
دِل خَش:
آدم دل خوش – دلشاد
دِل تِرَك:
دلتنگ شدن بر اثر تنها ماندن زياد در خانه و يا بدون همصحبت در جايي ماندن.
دل موندو:
حسرت به دل مانده
دل وارَس:
كسي كه با ديگران احساس همدلي ميكند و محبت خود را ابراز ميدارد.
دل مُردَه:
شخص افسرده
دل گَنَه:
شخصي كه به ديگران بدبين و ظنين است.
دل گُت:
شخصي كه كارها را پشت گوش مياندازد. متضاد با شخص دل نازك
دل كَتَه:
فردي كه دلش جاي ديگر است.
دل خَسَّه:
دل خسته
دل دُوَك:
شخص وسواسي
دل نازك:
شخص زودرنج و حساس
دل اِشْكَسَّه:
شخصي كه دل شكسته است.
دل اُنُك:
دل خنك – كسي كه آب را به او تعارف كردهاند تا بنوشد، بايد براي سپاس بگويد: دل انك بش يعني دلت خنك باشه.
دل سَبُك:
به كسي كه اختلال حواس دارد، ميگويند دلش سبك شده.
دلخوُر:
نگران – دلشوره داشتن