بيبي در ادامه ضربالمثلها، اصطلاحات و كنايات لاري كه تاكنون به طور مستمر به شما معرفي كرده در اينجا نيز تعداد ديگري از اونا رو براي اطلاع علاقهمندان و دوستداران…
بيبي در ادامه ضربالمثلها، اصطلاحات و كنايات لاري كه تاكنون به طور مستمر به شما معرفي كرده در اينجا نيز تعداد ديگري از اونا رو براي اطلاع علاقهمندان و دوستداران به فرهنگ كهن لارستان، به شما ارائه ميكنه.
لاله، وَ شَو روشن اَبو
لاله را شب روشن ميكنند. (منظور چراغ لاله است)
ملاعبه و مداعبه زن و شوهر در حضور ديگران از ادب و عفاف نيست.
***
درويش شَوقياِ.
كنايه از دم دمي و بيثبات بودن بعضي از آدمهاست كه به كارشان پايبند نيستند.
***
چَشْ اُشبُردِه، چَش شاردِه.
(چشم برده و چشم آورده)
كنايه از انتظار كشيدن است.
***
آو شادِه و تَو شادِه
(آبش بده و آفتاب بده)
تكيه كلامي است براي كشاورزاني كه مسئول تقسيم آب بودهاند و به هنگام زدن آفتاب، آبياري را در مزرعه يا باغ شروع ميكردند.
***
كَپْ مَزْ گِل اَكَند
(با دهان، قسمتي از گِل و خاك را كندن)
اصطلاحي است به معني از خنده رودهبُر شدن.
***
كُمُشْ پُر بو، چَشُش كُر بو
شكمش پر باشد، چشمش لوچ (كور) باشد.
***
طالِع مَز كور و كَچل بو.
(شانس كور و كچل بيشتر است)
آنهايي كه داراي نواقصي هستند شانس بيشتري دارند .
به تعبيري ديگر شانس بلند و پيشرفت هاي كور و كچلها نظر مرا جلب نميكند و حسادتم را برنميانگيزد.
***
كُهَت شَو، هفت بند گَوْ، زور اُشِه، اِيا هَمَش حَرفه شَووِه.
(گفتار شب به اندازه هفت بند گاو زور دارد)
كنايه از حماقت بيش از حد است و آنهايي كه شب يك تصميمي ميگيرند ولي صبح آن روز يا پشيمان ميشوند يا به آن حرف نميتوانند عمل كنند.
***
وَ دُزِه خُدا زِندهاِم.
(به طوري كه خدا نفهمد زنده هستم)
كنايه از اين است كه به سختي و با بدبختي و در حالي كه بيمارم، زندگي را ميگذرانم.
***
خدا بُكُن خَجالَت طلَبكار نِكَشِشْ. (دعايي است)
خدا كند كه از روي طلبكارت خجالت زده نشوي.
يعني قدرت پرداخت بدهي خود را داشته باشي وقتي كه طلبكار به دنبال دريافت طلب خود آمده است.
***
مَه دَسّ خو ني (اصطلاحي است)
(دست خودم نيست)
اختيار خود را ندارم.
***
دِلُم اَتُرُك تُرُكِه. (اصطلاحي است)
دلم آرام و قرار ندارد.
خيالم راحت نيست. دلشوره دارم.