بيبي ميگه هر وقت جارچي توي كوچه و محله رد ميشه و مدام يه چيزهايي رو جار ميزنه من هم به ياد جارچيهاي اون زمانهاي نه چندان دور ميافتم كه…
بيبي ميگه هر وقت جارچي توي كوچه و محله رد ميشه و مدام يه چيزهايي رو جار ميزنه من هم به ياد جارچيهاي اون زمانهاي نه چندان دور ميافتم كه جارچي ها با اون صداي گرم و آشناشون چندتا كوچه پس كوچههاي شهرقديم رو ميگشتن، دوري مي زدن و دوباره محلهها رو تكرار ميكردن آخه شهر به اين بزرگي نبود و محلات خيلي با هم فاصله نداشتن شايد هم ما فاصله ها رو متوجه نبوديم يعني خيلي نزديك به هم زندگي ميكرديم.
شهرجديدي هم هنوز بنا نشده بود. جارچي ها هم تعدادشون زياد نبود يكي از اونا كه اسمشو فراموش كردم، فصل بهار كه ميشد كمپل رو توي كيسه كرباسي ميكرد و ميگذاشت توي گِلّه(۳) و اونو ميانداخت پشت كولهاش و كوچه به كوچه و محله به محله ميگشت سنگ و ترازوي پِشي(۴) هم با خودش حمل ميكرد و ميخوند:
آهاي بيا كمپل، وقهي دو شاهي كمپل، چارك سه شاهي كمپُل
ما هم به هواي خوردن اين ميوه زيرزميني و خودرو كه فقط سالي يك بار اونو از صحراها و كوهپايههاي اطراف ميشد با زحمت پيدا كني و بخوري، و جارچي و فروشنده دورهگرد به راحتي در اختيارمون ميگذاشت ميرفتيم توي كوچه و ميخريديم.
گفتم: بيبي چرا جارچي يك وقه را به قيمت دو شاهي ميداد و يك چارك كه دو برابر يك وقه است و بايد به قيمت چهار شاهي باشه، به سه شاهي ميفروخت با توجه به ارزش پول كه در اون زمان خيلي بالا بود و دليل اين تخفيف قيمت چه ميتونسته باشه؟
بيبي گفت تخفيف قيمت واسه اين بود كه مشتري تقاضاي خريد بيشتري داشته باشد و با فروش بيشتر چيزي از كمپلهاي باقي مانده روي دستش باقي نمي مونه چون كمپل رو نميشد مدت زيادي نگه داشت چون خشك و پلاسيده ميشد و روي دستش ميموند. گفتم چرا حالا كمتر و يا اصلاً از كمپل در بازار خبري نيست؟
بيبيگفت: ديگه با اومدن اين همه ميوههاي جور واجور كه حتي مربوط به فصل خودشون هم نيست با كشت گلخونهاي راحت ميتونن ميوه تابستون رو در زمستون و برعكس به بازار بيارن كي حوصله داره و زحمت اينو به خودش ميده كه دنبال كمپل بره صحرا و بيابونهاي گرم!
گفتم بيبي اگه كمپل باشه من باهاش ترشي خوشمزه درست ميكنم چون ميتونه جاي سيب ترشي كه توي شهر خودمون نيست و از وارداتي شهرهاي سردسيري است رو بگيره و حتي بدون هزينه هم ميشه اونو از زير زمين درآورد.
بيبي گفت: حق با توست و ازم خواست تا واسه اونايي كه يه روزي شايد كمپل رو پيدا كنن و ندونن چه طوري اونو خورد، روش كار و توضيح بدم.
كمپل رو كه پيدا كردين قبل از شستن در كف دستتون با فشار بغلتونين تا پوسته ضخيم و سياه اون جدا بشه و به قسمت اصلي و خوردني اون يعني مغز آبدارش برسين مغزها و قسمت گوشتي و آبدار رو شسته و با كمي نمك يا بدون نمك بستگي به ذائقهتون داره كه ميل كنين . گفتم: بيبي شما به ياد چه چيزهاي نادري ميافتين …
۱-كمپل: ميوه خودرويي كه در زير زمين درست ميشود با پوستهاي كلفت سياه و مغز آبدار كه بزرگي و كوچكي آن تقريباً شبيه بادام است.
۲-شاهي: هر ۱۰ شاهي برابر ۵۰ دينار برابر با نيم ريال است.
۳-گِلّه: سبدي گرد با دهانه گشاد بافته شده از برگ درخت نخل با دو دسته بافته شده از تكههاي پارچه
۴-ترازوي پشي: ترازويي كه دو كفههاي آن را دو سبد كوچك بافته شده از برگ درخت نخل يعني پش، تشكيل ميدادند.