گور (قبر) گور اَپَئه گور اَكَنِن وَسوئِه آباديدر مخالفت با تنهايي و انزواطلبي افراد گفته ميشود .يعني انسان بايد اجتماعي زندگي كند.*** گور و گور تَه تِك بِكِت (نفريني است)نفريني…
گور (قبر)
گور اَپَئه گور اَكَنِن وَسوئِه آبادي
در مخالفت با تنهايي و انزواطلبي افراد گفته ميشود .
يعني انسان بايد اجتماعي زندگي كند.
***
گور و گور تَه تِك بِكِت (نفريني است)
نفريني است براي افراد بد و شرور كه باعث آوارگي و بيخانماني ديگران شدهاند.
يعني تو را از اين گور به آن گور دائماً جابجا كنند همانطور كه باعث آوارگي ما شدي.
***
گور اُشني كه كَفن اُشبو
كنايه از نداري و فقر است.
***
شَلِ خُش واگورِ خُش اَزِتايي
چيزي را از كسي برداري و به عنوان هديه يا قرض به او برگرداني به طوري كه وانمود كني آنچه را كه به او بخشيدهاي متعلق به خودت بوده است.
***
اَدَورِ دوُرِسو كَته، نزديك گورِسّو كَته.
آنقدر دور شدهام و با مردم تماسي ندارم كه گويي در قبرستان با مردگان همسايه شدهام و كسي از من سراغي نميگيرد و به من دسترسي ندارند.
***
گور گُم بِبِش. (نفريني است)
قبرت ناپيدا شود تا نشاني از تو و اسمت نماند.
***
آرزو وَ گور بِبِش. آرزوش اَگور بُبُرِش (نفريني است)
آرزهايت به دلت بماند – ناكام بميري.
***
اَخورِن و لِغَت تَه گور اَزَنِن.
در مورد فرزندان ناخلف گفته ميشود كه ميراث پدر را خواهند خورد و حتي براي قرائت فاتحه به قبرستان هم نميروند.
يعني فقط اموال پدر را ميخواهند و نه خودش را.
***
گور شَه خو ناخِلِه (كنايه است)
شخص بدزبان كه مردم از دست و زبانش در امان نيستند، گور هم او را قبول نخواهد كرد و از او بيزار است.
***
بعد از ۱۲۰ سال از تِكِ قَبرُت (گورُت) گُل مورْد اَدَر بيا. (دعايي است)
روي خاك گورت،گل مورد (برگهاي خوشبو دارد) سبز شود.
***
اگَه صد سال بيگُشنَي بميرم
كلاغ از دَور گورِسو نِگيرِم
اگر صد سال گرسنه بمانم، حاضر نيستم كلاغ را از اطراف قبرستان بگيرم و رفع گرسنگي كنم.
كنايه از اين است كه با افرادي كه از نظر خانوادگي نامناسب هستند وصلت نبايد كرد.
***
از گور، وانور بِبش. (دعايي است)
گورت به منبع نور تبديل شود.
معادل نور به قبرت ببارد.
***
تَش تَزْ گور اَبَرا بيا. (نفريني است)
آتش از گورت بلند شود.
مخالف با نور به قبرت بباره كه دعايي است.