دوشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۰:۵۴
::آخرین مطلب 31 دقیقه پیش | افراد آنلاین: ...

کاربرد «دل» در كنايات و اصطلاحات بي‌بي

دِل وَ دِلمردد بودن، ترديد داشتن در انجام كاري يا بيان حاجتي.*** دل بِچودل ضعفه داشتن همراه با هوس خوردن چيزي كه سيري انسان را بعد از غذا، تكميل كند.چيزي…

دِل وَ دِل
مردد بودن، ترديد داشتن در انجام كاري يا بيان حاجتي.
***
دل بِچو
دل ضعفه داشتن همراه با هوس خوردن چيزي كه سيري انسان را بعد از غذا، تكميل كند.
چيزي شبيه دسر امروزي. وقتي كه انسان غذايي بخورد ولي قانع نشود و براي تكميل آن متمايل به خوردني‌هايي كه غذاي كاملي نيستند، باشد.
***
دِل تِرَك
وقتي انسان از تنها ماندن در خانه حوصله‌اش سر برود و ميل رفتن به بيرون از خانه را داشته باشد.
***
شَه دل خو، نواهِشت
بالاخره از دلش خارج كرد و نگذاشت پشيمان شود.
كسي كه مثلاً در مورد انجام كاري يا گفتن حرفي به ديگري مطابق ميل دلش عمل كند.
***
دل بريز، دِلُم بريز بريز اَبُدايي
از داغ عزيز، در سوز و گداز بودن. دل سوخته.
يعني گويي دلم در ميان آتش است و برشته (كباب) مي‌شود.
***
دل خو، اُمبارِه
خودم را كنترل كرده‌ام. به حرف دل گوش ندادن.
***
مَه دِل نِبوئِس
رغبت نكردن.
***
مَز دِل ني‌اُند
دلم نيامد
***
شو دِل گُتم
به دلم برات شد به دلم الهام شد.
***
دل سبك
ديوانه، كسي كه اختلال حواس پيدا كرده.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی
آخرین اخبار پربازدیدترین