دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱:۲۲ق.ظ
::آخرین مطلب 4 ساعت پیش | افراد آنلاین: 1

پدر شهید یونس خلیل آزاد دار فانی را وداع گفت

به گزارش میلادلارستان و به نقل از  لادستان، محمدباقر خلیل آزاد پدر بزرگوار و مکرم شهید یونس خلیل آزاد دیشب مورخ (۲۱ اردیبهشت ماه ۹۴) پس از تحمل یک دوره…

به گزارش میلادلارستان و به نقل از  لادستان، محمدباقر خلیل آزاد پدر بزرگوار و مکرم شهید یونس خلیل آزاد دیشب مورخ (۲۱ اردیبهشت ماه ۹۴) پس از تحمل یک دوره بیماری طولانی و یک عمر صبر و

استقامت در فراغ یار از دست رفته و فرزند شهیدش در سن حدود ۸۷ سالگی درگذشت و دعوت حق را لبیک گفت.

 

 

زندگی نامه شهید خلیل آزاد:

تحصیلات شش ساله دوره ابتدایی را در دبستان مهران گذراند و سپس برای ادامه تحصیل وارد هنرستان ابوذر غفاری شد. اواخر تحصیلاتش همزمان بود با اوجگیری انقلاب اسلامی. یونس از اولین کسانی بود که ندای تکبیر را در هنرستان سر داد و به همراه دوستانش در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می کرد.

« بسیار شکیبا، بردبار و بامتانت طبع برخورد می کرد. همیشه طرفدار حق و پشتیبان مظلوم بود و به میل و رضای خدا و با نیت پاک کارها را انجام می داد. بعد از پیروزی انقلاب با کمک دوستانش به برق کشی منازل مستضعفین می پرداخت. مدتی هم برای کمک به همراه کمیته امدادبه روستاهها  می رفت.» (خاطرات خانواده)

سال ۵۸ در رشته برق دیپلم گرفت و به خدمت سربازی رفت. پس از گذراندن دوره آموزشی در کرمان به منطقه هفت گل اهواز منتقل شد. با شروع جنگ تحمیلی به سوسنگرد اعزام شد و یک ماه بعد از ناحیه چشم  و پا مجروح گشت. « پزشکان جهت بهبودی کامل ماهها استراحت را تجویز نمودند اما وی بدون توجه به این مسئله بار دیگر به جبهه حق علیه باطل رفت. در این مورد می گفت: من باید به جبهه بروم زیرا که اسلام امروز به من احتیاج دارد و نزد خدا، پیغمبر و امام؛ مسئولم چرا که از بیت المال مسلمین استفاده نموده ام لذا باید دین خود را به اسلام و انقلاب ایران ادا کنم. » (خاطرات خانواده)

این بار به منطقه ملیجان سوسنگرد اعزام شد و پس از آن به شلمچه. « زمانی که در شلمچه خدمه تانک بود بر اثر حمله عراقیها تانک آتش گرفت بطوری که تمامی لباس و وسایل و دفترچه ای که همراه داشت سوخت. هنگامی که برای نجات خویش از تانک بیرون پرید مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و از ناحیه پا زخمی شد و چه زیبا که شب قبل مادرش در خواب دیده بود که ستاره ای از زمین بلند شد و به آسمان رفت.»(خاطرات خانواده)

وی پس از ۶ روز، چهاردهم خرداد سال ۶۰ در بیمارستان اهواز  به مهمانی خدا رفت. « او همواره شهادت را بزرگترین سعادت می دانست. پیوسته در جهاد بود و تلاش خستگی ناپذیر و شبانه روزی او حاکی از عشق و ایمانش بود.(خاطرات خانواده) روحش شاد و راهش پر رهرو باد .

 

نوشته شده در تاریخ:پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱:۲۱ق٫ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین