دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۳:۰۷ق.ظ
::آخرین مطلب 6 ساعت پیش | افراد آنلاین: 2

“تقدیم به برادرم مجتبی که استادم بود”

درمسیر پروانگی …. اگر امروز به عنوان فقیرترین انسان روی زمین لقب بگیرم اعتراضی ندارم چرا که من بزرگترین سرمایه زندگیم را که برادرم مجتبی بود از دست دادم.مجتبی امید…

درمسیر پروانگی …. اگر امروز به عنوان فقیرترین انسان روی زمین لقب بگیرم اعتراضی ندارم چرا که من بزرگترین سرمایه زندگیم را که برادرم مجتبی بود از دست

دادم.مجتبی امید اینده من و خانواده بود.سرطان خون بهانه ای برای رونمایی جلوه های زیبایی از شخصیت مجتبی بود که تا کنون مجال بروز پیدا نکرده بود.مجتبی از سرطان پلی برای ارتباط با خدا ساخت.در پی ان نیستم که از مجتبی قدیس بسازم بلکه میخواهم نوری بر زوایای کمتر دیده شده شخصیت جوانی بتابم که در ۲۶ سالگی و علی الخصوص در ۸ ماهه آخر حیاتش جلوه های زیبایی از صبر و ادب را به ما نشان داد.

ادب و متانت و کم حرفی مجتبی در بخش خون و انکولوژی بیمارستان شهدای خلیج فارس بوشهر زبانزد تیم پزشکی و پرستاران بود.مجتبی عاشق معماری سنتی ایران بود.تسلط بر نرم افزارهای معماری مجتبی را در کوتاه مدت تبدیل به یکی از خلاق ترین طراحان معماری بوشهر کرده بود. او که دانش اموخته رشته مهندسی معماری و دانشجوی ممتاز این رشته در دانشگاه خلیج فارس بود عرق خاصی نسبت به معماری بوشهر داشت.

او تبحر و مهارت و بینش خود را از معماری در هفتمین کارگاه فهم معماری ایران که در سالن همایش‌های دانشگاه خلیج فارس بوشهر در بهار ۹۱برگزار شده بود، به رخ همگان کشید و بارها و بارها از سوی اساتید مدعو در همایش برای کار دعوت به تهران شد. اما عشق و علاقه او به معماری سنتی بوشهر مانع از دل کندن از شهر رویاهایش بود. او تا بدانجا پیش رفت که با وجود تجربه پایین اما بواسطه تسلط فوق العاده اش بر مبانی معماری با پیشنهاد طراحی زیباسازی یکی از سواحل تفریحی بوشهر از جانب شهرداری بوشهر مواجه شد.

پیشنهادی که روحیه او را دو چندان کرد و وابستگی او را به بوشهر بیشتر و بیشتر کرد. و این وابستگیها به ازدواج در بوشهر و تشکیل خانواده در این شهر انجامید. او حتی در انتخاب مرکز درمان بیماریش بوشهر را به شیراز ترجیح داد و با اینکار خود به تیم پزشکی بوشهر اعتماد به نفسی استثنایی داد که عشق و علاقه خاص تیم پزشکی و پرستاری را تا پایان با خود همراه کرد.

مجتبی یکی از پیشگامان دفاع از معماری سنتی بوشهر و یکی از مخالفین سرسخت تخریب بناهای سنتی در بوشهر بود که مخالفت خود را با برپایی اجتماعات اعتراض امیز و نشر مقالات انتقادی در رسانه های بوشهر علنا نشان می داد.مجتبی در معماری به بلوغ رسیده بود و اگر می ماند یکی از نوابغ معماری ایران می شد. اما انچه مرا وادار به نگارش این متن کرده است تنها تخصص مجتبی نیست بلکه تخصص توامان با ادب و متانت مجتبی است که از او یک جوان برجسته ساخت.


مجتبی در عصر جمعه ۱۷ مرداد ماه ۹۳ ساعت ۱۷ متوجه بیماری سرطان خود شد و در شامگاه ۲۸ اردیبهشت سال ۹۴ در ساعت ۲۳و ۳۰ دقیقه چشم از جهان فرو بست. در طول مدتی که در زمان درمانش در کنارش بودم  هیچگاه شکایتی از خدا نداشت . او در ۵۰ روز اخر زندگی کم بینا و در ده روز اخر حیاتش کاملا نابینا شد. اما باز هم شکایتی نداشت فقط یکبار که برای پیاده روی کوتاه در اتاق ایزوله بیمارستان دست در دست هم ارام ارام راه میرفتیم مکثی کرد و گفت :”کاش چشمام اینجوری نشده بود” و این تنها جمله اعتراض آمیزی بود که در طول دوران درمان من از مجتبی شنیدم.

سر درد های شدید بدلیل عفونتی که در مغزش ایجاد شده بود هم معبری برای شکایت از خدا نگشود و مجتبی در هنگام درد شدید با ذکر های آرام یا الله و یا خدا و یا علی خود و اطرافیان را آرام می کرد.هر گاه از او می پرسیدم مجتبی امروز چطوری ؟ آرام اما با امیدی مثال زدنی میگفت :”الحمدلله” و این تنها پاسخی بود که هر بار می شنیدم. تا شب اخری که در کنارش بودم گفتگو و خنده ما ادامه داشت . او کم حرف اما شوخ و بذله گو بود و با این روحیه اش سرطان را به مسخره گرفته بود . او در طول مدت درمان به مرگ اگاهی رسیده بود.

او انتهای مسیر را می دانست و پرده اخر صحنه زندگی را با زیباترین نمایشها به پایان رساند. او در بیشتر اوقات بستری در بیمارستان با تسبیحی که از تربت ابا عبدالله الحسین (ع) بود ذکر می گفت. من هیچوقت حس و حال او را در حال نماز روی تخت بیمارستان فراموش نمی کنم. او لحظه به لحظه به مرز پختگی نزدیک و نزدیکتر می شد.عشق به امام رضا(ع) و سلامهای صبحگاهی هر روز او در شبکه های اجتماعی به این امام رئوف در بین فامیل و دوستان زبانزد شده بود. او همه را عاشق امام رضا (ع) کرده بود. در بهمن ماه ۹۳ به ارزویش رسید و عازم مشهدالرضا(ع) شد . در زیر تمام عکسهایی که به صورت سلفی از خودش و گنبد رضوی گرفته بود نوشته بود:” عکس دو نفری با امام رضا(ع)”. او با ارامشی مثال زدنی در واپسین روزهای ماه خدا رجب المرجب از دنیا رفت.

از همه دوستان و عزیزانی که در طول این ۵ روز با حضور خود و ارسال پیامهای تسلیت تسلای دل حقیر و خانواده ام شدند تشکر میکنم و سلامتی و بهروزی تک تک آنها و خانواده هایشان را از خدا خواستارم.تشکر ویژه ای از اقای حمید منشی دارم که با درج به موقع مقاله زیبای خود تسلای خاطر حقیر و خانواده شدند.


حسن ختام یادداشتم را یکی از آخرین پیامهای مجتبی در واپسین روزهای حیات پربارش که در شبکه های اجتماعی فرستاده بود قرار میدهم:”اگر یقین داری روزی پروانه میشوی بگذار روزگار هر چه میخواهد پیله کند”

و من الله التوفیق

بهزاد قناعت پیشه- ۲ خرداد ماه ۹۴ – خانه پدری در لارستان

نوشته شده در تاریخ:شنبه ۰۲ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۳:۱۰ب٫ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین