میلادلارستان قصد دارد تا در حد بضاعت خویش و به اقتضای زمان بخش هایی از زندگی نامه شهدای عزیز لارستان بزرگ را جهت انس بیشتر با شهدا ارائه نماید. بی…
میلادلارستان قصد دارد تا در حد بضاعت خویش و به اقتضای زمان بخش هایی از زندگی نامه شهدای عزیز لارستان بزرگ را جهت انس بیشتر با شهدا ارائه نماید. بی شک در این راستا کم کاری هایی نیز وجود خواهد داشت که امیدواریم این قصور از جانب لارستانی های عزیز بخشوده شود. میلادلارستان
در حد اطلاعات موجود سعی دارد تا زندگی نامه شهدا را به نحو احسن در اختیار قرار دهد. این روزها در ایام شهادت پنج شهید بزرگوار لارستان( شهید باقریه، شهید خلیل آزاد، شهید علیشیری، شهیدپرند و شهید دیمی) قرار داریم. یادشان گرامی باد
شهید فرجعلی باقریه : در سال ۱۳۳۹ در آبادان متولد شد . تحصیلاتش را تا دیبلم میکانیک ادامه داد . شهید باقریه بسیار خوش اخلاق ، با ایمان و عامل به احکام اسلامی بود. ایشان اوقات فراقت را با ورزش در استادیوم و همچنین کار مکانیکی در مغازه برادرش سپری می کرد . این شهید چندین بار با حضور در میادین نبرد دین خود را نسبت به امام راحل ادا نمود و سرانجام در محل فاو در خط پدافندی به هنگام حمل صندوق مهمات خمپاره شصت، بر اثر برخود یک خمپاره شصت در چند قدمی خود در تاریخ ۱۰خرداد ماه سال ۶۵ به آرزوی دیرین خود رسید.
نامه شهید …مادر عزیزم اکنون که این نامه را می نویسم بعضی مواقع نگاهی به پاهایم که حنا گذاشته ای میکنم و این یادگاری که از تو دارم کم کم رنگش پاک میشود و این در حالی است که بچه ها به من میگویند آیا داماد شده ای؟ در صورتی که دامادی من در لباس مقدس جبهه و جنگ خواهد بود . وقتی شربت شهادت نوشیدم ، حجله من سنگرهای جبهه جنگ حق علیه باطل خواهد بود.
شهید حاج غلام حسین علیشیری : در سال ۱۳۰۳ در خانواده مذهبی در شهر لار چشم به جهان گشود. ایشان فردی متدیین و نسبت به احکام مذهبی خود دین مقدس اسلام و مذهب والای تشیع و علاقه شدید به برپاداری نماز داشت. ایشان با وجود داشتن فرزند دست از دفاع از انقلاب و کشور برنداشته و با علاقه وافری که به جبهه و دفاع از کشور داشت در پشت جبهه و رساندن کمکهای مردمی به جبهه چندین بار به جبهه اعزام شده وآخرین بار هنگام ارسال کمک های مردمی به جبهه در تاریخ ۱۱ خرداد ماه ۶۵ بر اثر تصادف به آرزویش رسید .
وصیت شهید : پیام من به مردم شهید پرور لارستان این است که هرگز دست از دعا به امام و رهبر عزیز برندارند و پشتیبان ولایت فقیه باشند .
شهيد يونس خليل آزاد : در مهرماه ۱۳۳۸ در خانواده اي مذهبي در شهر لار پا به عرصه وجود گذاشت. وي همزمان با تحصیل در دبیرستان به فرمان امام جهت شرکت گسترده در امر راهپيمائيها هميشه در صف اول تظاهرات بود و در مجالس سخنراني و برنامه هاي مذهبي حضور دائمي داشت . پس از پیروزی انقلاب در آذر ماه ۱۳۵۸ به خدمت مقدس سربازی اعزام شد با آغاز جنگ تحمیلی به شلمچه و خرمشهر اعزام شد. ۲هفته پس از آغاز جنگ تحميلي در جريان مبارزه با بعثیون عراقی زخمي شده و مدت ۲۴ روز در بيمارستان اهواز بستري گرديد .ایشان بدون توجه به تجویز پزشکان جهت استراحت کامل ، دیگر بار عازم جبهه ی سوسنگرد شد . پس از مدتي در جريان نبرد مورد اصابت ترکش خمپاره زخمي شد و در روز پنجشنبه ۱۴ خرداد ماه ۱۳۶۰ در بيمارستان اهواز به آرزویش رسید .
ایشان در سخنانشان ميگفت : من بايد به جبهه بروم زيرا که اسلام امروز به خون احتياج دارد و من نزد خدا ، پيغمبر و امام مسئولم چرا که از بيت المال مسلمين استفاده نموده ام و براي من زحمتهاي فراواني کشيده اند لذا من هم اکنون بايد با تمام تلاشهاي خويش در جبهه جبران نمايم و من هنوز دين خود را به اسلام و انقلاب اداء نکرده ام .
شهيد حميدرضا پرند : در سال ۱۳۴۶ در خانواده اي مذهبي و نسبتاً متوسط پا به عرصه وجود گذاشت . به قرآن و نماز و اذان علاقه داشت و هميشه نمازهايش را به جماعت مي خواند.دوران راهنمایش در مسابقات قرآن و مقاله نویسی مقام اول استانی را کسب کرد . سال آخر دبيرستان خود را به بسيج سپاه لار معرفي کرد تا بتواند به جبهه اعزام شود. پس از عزام به جبهه در عمليات پيروزمندانه فاو ـ ام القصر شرکت کرد و درتاریخ ۱۴ خرداد ماه سال ۱۳۶۵ به درجه رفيع شهادت نائل نایل آمد .از شهید نوشته ای برجا نمانده است
شهید نصرالله دیمی: در تیرماه ۱۳۱۳ در لار دیده به جهان گشود. شهید دیمی پدری مهربان و خوش اخلاق و خوب بود و با مردم نیز مهربان و خوش اخلاق و خوش برخورد بود و هیچ وقت کینه و دشمنی نسبت به کسی نداشت وی مردی با خدا بود و در همه کارها نام خدا را بر زنان داشت و هیچ وقت از خدا غافل نمی شد و قلبی پاک و روشن داشت . ایشان علاقه زیادی به امام داشتند وقتی که امام رحلت کرده بودند وی خیلی ناراحت و نگران بود روز بعد ایشان جامعه سیاه بر تن کرد و در عزاداری امام شرکت کرد و بر اثر زیاد سینه زدن و عزاداری کردن افتاده و خونریزی مغزی کرده بود و در همان موقع در تاریخ ۱۵خرداد ۱۳۶۸ دار فانی را وداع کرد .