شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۲۱ب.ظ
::آخرین مطلب 12 دقیقه پیش | افراد آنلاین: 3

خاطرات یک رزمنده لاری حاضر در عملیات بیت المقدس

میلاد لارستان: به مناسبت سوم خردادماه سالروز آزادسازی خرمشهر گفت و گویی با با یکی از رزمندگان لارستانی حاضر در عملیات بیت المقدس تربیت داده شده است که در ذیل…

میلاد لارستان: به مناسبت سوم خردادماه سالروز آزادسازی خرمشهر گفت و گویی با با یکی از رزمندگان لارستانی حاضر در عملیات بیت المقدس تربیت داده شده است که در ذیل می آید:

قبل از عملیات خرمشهر تعداد زیادی از بچه های لارستان را به خط دهلران و سپس عین خوش بعنوان یک خط پدآفندی اعزام کردند. بعد از چند روز به ما آماده باش داده و پس از اینکه مقداری آذوقه به ما دادند گفتند که قرار است به جای نامعلومی اعزام شوید که خودمان نمیدانستیم می خواهیم به کجا برویم. ما را بین اهواز و خرمشهر مستقر کردند. در آنجا بود که آقای آهنگران مداحی سربازسرافرازم را خواندند و باعث ایجاد یک شور وهیجان در بچه ها شدند.

شهیدهاشم اعتمادی بعنوان فرمانده خط گروهان ما بود که اعلام کردند قرار است عملیات آزادسازی خرمشهر را انجام دهیم.

زمانی که ما را به سمت خرمشهر بردند نزدیک گمرک خرمشهر ما را پیاده نمودند. در آنجا دیدیم که کشتی بزرگی به گل نشسته و در آن مقدار زیادی نعلبکی شکسته بود که عراق میخواست به کشور وارد کند.. .. زمانی که ما از سمت گمرک خرمشهر در حال وارد شدن به شهر بودیم با یک گردان کوچک از عراقیها مواجه شدیم و با آنها درگیر شدیم. تعداد زیادی از عراقیها خودشان را پس از درگیری تسلیم کردند و برخی نیز خود را به آب انداختند تا فرار کنند. من در آن لحظه به همراه یکی از رزمندگان لاری به عراقیها نگاه میکردیم و میخندیدیم. سردارنبی رودکی به همراه شهید هاشم اعتمادی نزد ما آمدند و دلیل خنده ما را پرسیدند. ما هم گفتیم که عراقیها با این هیکل درشتشان که حتی با یک فوت میتوانند ما را به زمین بیاندازند در حال فرار هستند. سردار دری نیز به ما جواب داد که آن ایمانی که لشکریان اسلام دارند در عراقیها نیست و دلیل ان ترس هم همین است.

در حدود ظهر روز سوم خرداد بود که اجازه ورود به شهر را به ما دادند و بچه ها از هر طرف وارد شهر شدند. رزمندگان نیز با یک شور و حال فراوان به خرمشهر وارد شدند و اولین جایی که مد نظر داشتند مسجد جامع خرمشهر بود. مخصوصا بچه های خرمشهر شوق مضاعف تری داشتند و اشک شوق میریختند زیرا مدت ها بود که از شهر و دیار خود دور بودند.

واقعا زمانی که میدیدیم چه اتفاقاتی سر خانواده و زندگی مردم در خرمشهر توسط عراقیها آمده است  با آزاد شدن شهر سجده شکر را باید به جا می آوردیم.

شهادت برای هر کس به وجود نمیآید و خداوند افراد مخصوصی را برای خود برمیگزیند. در عملیات بیت المقدس که مربوط به آزادسازی خرمشهراست دو تن از شهدای لارستان نیز به شهادت رسیدند که واقعا این افراد انسانهای مظلومی بودند. یکی از آنها شهید حمیدرضاصفایی  که یک امدادگر بود و دیگری شهیدناصر مصلحی بود که از هم محله ای های من بود.

خاطرم هست که من در ابتدا از شهادت شهید مصلحی بعنوان یک رفیق  و هم محله ای خبردار نبودم. پس از عملیات و با رفتن به اهواز به ما اجازه دادند که با خانواده های خود با تلفن صحبت کنیم. زمانی که من به خانواده زنگ زدم کسی تلفن را جواب نمیداد. پس از مدتی یکی از آشنایان گوشی را جواب داد و گفت که خانواده ما به شیراز برای تحویل گرفتن جسد شهیدمصلحی رفته اند. من هم که تا آن موقع از این اتفاق با خبر نبودم در کابین تلفن افتادم و با کمک دوستان به خارج از کابین آمدم.

واقعا شهادت برای هر کسی اتفاق نمی افتد و خداوند افرادی که مصداق آیه( یا ایتهاالنفس المطمئنه) هستند را برای خود برمیگزیند.

 

نوشته شده در تاریخ:پنجشنبه ۰۴ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۲:۰۴ق٫ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

1 Responses to “خاطرات یک رزمنده لاری حاضر در عملیات بیت المقدس”

  1. ناشناس گفت:

    شهید مجیدرضا صفایی

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین