در شماره گذشته در رابطه با تغيير شمائل مردان صحبت شد و بيان گرديد كه برداشتن ابروها، رنگ كردن موها، استفاده از زيورآلات زنانه و… خصلت مردانگي را زايل و…
در شماره گذشته در رابطه با تغيير شمائل مردان صحبت شد و بيان گرديد كه برداشتن ابروها، رنگ كردن موها، استفاده از زيورآلات زنانه و… خصلت مردانگي را زايل و
سبكي و خفت را به ارمغان ميآورد.
در اين شماره ميخواهيم اين قضيه را ريشهيابي نماييم. ريشه تمام اين قضايا درتحريكات غرايز جنسي و جايگزيني شهوات به جاي تفكر مطلوب است . تفاوت اساسي بين انسان و حيوان در همين نكته است كه حيوان در غالب مراحل حيات مشغول انجام غرايز است و انسان بايد در تمام مراحل در حال تكميل فطريات باشد فطرت انساني او را به حق خواهي و حقيقتخواهي سوق ميدهد اما غرايز او را به ماده و ماديات ميكشاند شايد داستان پدر و پسر را شنيدهايد كه پسر در غريزه غرق بود و پدر با رنجهاي زندگي دست و پنجه نرم مي كرد با هم به مذاكره ميپرداختند. پسر از چهره زيباي معشوق و ابروان كماني و زلف آنچناني بحث ميكرد و پدر را به عالم غرايز جنسي دعوت مينمود پدر در پاسخ پسر ميگويد:
جان پسر تو سفرة بينان نديدهاي
جنگ عيال و ناله طفلان نديدهاي
ننشستهاي به گوشهاي از ترس قرضدار
وانگه زره رسيدن مهمان نديدهاي
نميخواهم همه گفتههاي پدر را تأييد كنم اما جواني كه آيندهنگري نداشته باشد و نداند چگونه زندگياش را رقم ميزند و براي آينده خود و جامعهاش چه برنامهاي دارد، فاقد حيات انساني است و در صحنه حيوانيت زندگي ميگذراند. زندگي غريزي قسمتي از همان است كه غرب براي جامعه خاورميانه تعيين كرده به خود آييم، بيدار شويم و حيات انساني را دريابيم
سردبیر