دوشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۱۱:۴۱
::آخرین مطلب 14 دقیقه پیش | افراد آنلاین: ...

شهیدباکلاه؛ نماز جماعت اول وقت و بازگشت پیکری با 9 سال انتظار

سال دوم دبیرستان بودکه برای دوّمین بار عازم جبهه شد. « همیشه به یاد خدا بود و از هر گناهی دوری می کرد. نمازاول وقت و نماز جماعتش ترک نمی…

سال دوم دبیرستان بودکه برای دوّمین بار عازم جبهه شد. « همیشه به یاد خدا بود و از هر گناهی دوری می کرد. نمازاول وقت و نماز جماعتش ترک نمی شد. در جبهه قبل از خواب دعایی می خواند تا نیمه شب  سر وقت بیدارشود. ساعت ۳ نیمه شب از خواب بیدار می شد و نمازشب می خواند. » ( احمد سروی،همرزم شهید) پس از ۹ سال انتظار به همّت گروه تجسّس، پیکر مطهرش به آغوش خانواده اش بازگردانده شد.

  • نام: محمد علی
  • نام خانوادگی: باکلاه
  • نام پدر: محمد
  • تاریخ تولد: 1348
  • میزان تحصیلات: دوم دبیرستان
  • تاریخ شهادت: 1360/10/19
  • محل شهادت: شلمچه
  • نام عملیات: کربلای5

او را با نام حمید می شناختند. وقتی چشم به دنیا گشود که خانواده اش داغ چندین فرزند را چشیده بود و تولّد او شادی و نشاط خاصی به خانواده اش بخشید. پس از طی کردن دوره ابتدایی در دبستان حافظ و میثم تمّار، وارد راهنمایی رازی شد و از شاگردان ممتاز و منظم مدرسه بود. با پایان دوره راهنمایی وارد دبیرستان صحبت لاری شد.

« جوانی خوش اخلاق و متواضع  و فروتن بود و نماز جمعه را ترک نمی کرد. کارهای شخصی اش را خودش انجام می داد. وقتی مادر مانع کارش شد، می گفت: می خواهم کارهایم را خودم انجام دهم تا شاید گوشه ای از زحمت تو را کم کرده باشم. » (خاطرات خانواده)

وقتی در پانزده سالگی قصد رفتن به جبهه کرد، با مخالفت خانواده روبرو شد ولی چند ماه بعد بی خبر عازم جبهه غرب مهاباد شد. « پدرجان از اینکه بی خبر به جبهه آمده ام خیلی معذرت می خواهم و امیدوارم که حلالم کنید و مرا ببخشید و از مادر و دیگر اقوام نیز معذرت می خواهم … من خودم تنها نیستم و بچه های لاری ۱۰ نفر هستیم … مدّت مأموریت ما سه ماه است … » (گوشه ای از نامه شهید به خانواده اش)

او از اعضاء فعّال بسیج و پایگاه مقاومت شهید شاکری بود و با وجود اینکه مدرسه را به عشقِ « خدمت به اسلام و مسلمین » رها کرده بود، اما در جبهه هم به فکر تحصیل و دانش اندوزی بود.

« به رضا بگویید که اگر زحمتی ندارد، از مدرسه یا از مکتب الاسلامی سؤال کند که آیا بعد هم می شود ثبت نام کرد یا نه؟ » (نامه شهید به خانواده)

سال دوم دبیرستان بودکه برای دوّمین بار عازم جبهه شد. « همیشه به یاد خدا بود و از هر گناهی دوری می کرد. نمازاول وقت و نماز جماعتش ترک نمی شد. در جبهه قبل از خواب دعایی می خواند تا نیمه شب  سر وقت بیدارشود. ساعت ۳ نیمه شب از خواب بیدار می شد و نمازشب می خواند. » ( احمد سروی،همرزم شهید)

تا اینکه نوزدهم دی ماه ۶۵ بعنوان آرپی­جی­ زن در شلمچه طی عملیات کربلای ۵ به همراه همرزمش شهید نوبخت به شهادت رسید و پس از ۹ سال انتظار به همّت گروه تجسّس، پیکر مطهرش به آغوش خانواده اش بازگردانده شد.روحش شاد.

« هدف من از رفتن به جبهه این است که چون در حال حاضراسلام در خطر است، برای رضای خدا و جهاد در راه خدا، سفر می کنم. در مرگ من گریه نکنید زیرا شهادت برای من سعادت است. امام را یاری کنید و مانند مردم کوفه و شام نباشید که یار نیمه راه امام بودند. »  (وصبت نامه)

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی
آخرین اخبار پربازدیدترین