امروز در ستون فرض كنيد، بباجي قصد داره درمورد بيمه به ويژه بيمهي شخص ثالث صحبت كنه. بباجي ميگه، بيمه چيز خيلي خوبيه و در واقع يك نوع عقد يا…
امروز در ستون فرض كنيد، بباجي قصد داره درمورد بيمه به ويژه بيمهي شخص ثالث صحبت كنه. بباجي ميگه، بيمه چيز خيلي خوبيه و در واقع يك نوع عقد يا معاملهاي هست بين يك شخص و شركت بيمه كننده كه در هنگام بروز حادثه شخص رو ازدردسرهاي ديه و چيزهاي ديگه نجات ميده. الغرض: فرض كن، فقط فرض كن يه روز سوار ماشينت هستي و به همراه خانومت داريد از سفر برميگرديد. اون هم چه مسافرتي، كنار درياي زيبا وساحل خليج هميشه فارس.
با هم ميگيد و ميخنديد و خاطره تعريف ميكنيد كه ناگهان صدايي وحشتناك شما رو به خودتون مياره و تا ميخواهي كاري كني، مي بيني چهار چرخ ماشينت رو به آسمونه و خودت و خانومت كله پا شدهايد! البته از خوششانسي چون كمربند ايمني رو بستهايد فقط كمي كلّهي مبارك شما ميشكنه و با كمال تأسف فراوان دست خانومت… (البته ناراحت نشي ها! ميگم فرض كن فقط) خلاصه شما رو ميارن بيرون و هنوز جونت گرمه و حاليت نيست كه چي شده، موقعي متوجه ميشي كه توي بيمارستان 240 تختخوابي خوابيدي و دوستان و آشنايانت دور و برت رو گرفتن.
در هر صورت همه ازت ميخوان كه ماوقع رو شرح بِدي و تو هم ميگي، اونا هم با زدن دست روي دست، خدا رو شكر ميكنند و بهت ميگن، آخه مسافرت رفتنت چي بود؟! نگفتي يه وقت تصادف ميكني مثل الان! تو هم با خودت ميگي، يعني چه؟ اگه قرار باشه همه اين جوري فكر كنند، ديگه كسي مسافرت نميره كه ناگهان به فكر هزينه پرخرج بيمارستان ميافتي.جونت ميلرزه! فرض كن در اين ميان يكي از آشنايانت تو رو به ياد بيمه بيندازه و نور اميدي توي دل تو پديدار بشه.
اون آشنا به تو ميگه: بيمه شخص ثالث شامل سرنشين هم ميشه، برو و خسارت دست شكستهي خانومت رو بگير. تو هم خوشحال!! فردا صبحش ميري اداره بيمه اتفاقاً اداره كاملاً خلوت هست و به قول معروف دارن پشه ميزنند. مقابل يكي از اين باجهها ميايستي و سلام ميكني و ميگي: ببخشيد خانم، من تصادف كردم. همسرم بغل دستم بوده و دستش شكسته، چون سرنشين ماشينم بوده آمدم خسارت بگيرم.
خانم كارمند اداره بيمه ميگه: ببخشيد آقا، الكي كه نميشه، مراحل داره و مدارك لازمه. بعد اشاره ميكنه به بورد (تابلوي اعلانات سابق) و ميگه اونجا نوشته! خلاصه تمام مدارك لازمه رو تهيه ميكني از كپي شناسنامه و كارت ملي گرفته تا عكس له شده ماشين و دست شكسته خانومت و… برميگردي و مدارك رو ميدي، اونا هم بررسي هاشون شروع ميشه كه يه دفعه ميگن: يه چيزيش كمه، ميگي چي؟ ميگن: شكايت سرنشين ماشين! ميگي: يعني چه؟ ميگن يعني تا سرنشين ماشين شكايت نكنه ما نمي تونيم پرداخت خسارت كنيم ميگي خوب باباجان توي بيمه نامه نوشته بابت سرنشين اينقدر…
اونا هم ميگن: اينو شما ميگيد شايد سرنشينت نخواد خسارت بگيره! دست از پا درازتر به خونه برميگردي و جريان رو به زنت ميگي و ازش ميخواي تا شكايت كنه. زنت با اون دست شكستهاش ميزنه به صورتش و ميگه «ووُ مَ سِرَ، مَ شكايت تو بكنِم؟!» ميگي: بابا فرماليته است يه شكايت ميكني تا بهمون خسارت بِدن.خلاصه راضيش ميكني. شكايت نامه كه آماده ميشه ميبري به دادگستري. اونا هم تشكيل پرونده ميدن و ازت ميخوان بنا به درخواست شاكي، تمام خسارت رو بدي و تو هم ميگي: اتفاقاً براي همين كار اومدم كه خانم شكايت بكنه و بيمه خسارت ما رو بده.
در جواب ميشنوي: خوب پس زحمت بكش اول برو آب خنك بخور تا مراحل قانوني وصول بيمه طي بشه و تو هم فكر ميكني چه راحت به اندازه يك آب خوردن مشكلاتت حل ميشه و تا ميخواي بري آب خنك بخوري، دوتا مأمور دستت رو ميگيرن و ميگن بفرماييد بريم، آب خنك! و تو تازه دوزاريت (دويست توماني الان) ميافتد كه چه خبره! دست و پات رو گم ميكني، زنت غش ميكنه و… كار از كار گذشته، ازت ميخوان يا بري ضامن بياري يا بري زندون! هرچه هم زنت ميگه باباجون شكايت ندارم اونا ميگن مراحلش طي شده ميخواستي زودتر بگي. در هر صورت دست به دامان من كه «بباجيت» باشم ميشي. منم مجبور ميشم سند بيارم و تو رو آزاد كنم. بعله، فرض كن كه اين اتفاق واست بيفته و تو بخواي حق سرنشينت رو بگيري و اين جوري از سرت در بيارن، چه حالي بهت دست مي ده؟ احتمالاً از خير و شرش ميگذري. ولي نه، تو بايد تلاش كني تا به حقّت برسي چرا؟ واسه اين كه «بيمه سرنشين حق سرنشينه، اون هم اگه زن آدم باشه كه صد البته جاش روي سر مَردِ»
حميدرضا پريدار
اخبار ویژه : دانشگاهها و مدارس فارس، فردا مجازی شد
اخبار ویژه : پیروزی کشتی گیر لارستانی در هفته سوم لیگ برتر کشتی آزاد کشور
اخبار ویژه : آغاز عملیات اجرایی ساخت یک تقاطع غیرهمسطح جدید در جهرم
دستهبندی نشده : خانهای کوچک با ۵۷ دختر در لار
اجتماعی : تصادف نفتکش با پراید در محور کهورستان با دو کشته
اخبار ویژه : پیشرفت ۷۵ درصدی کارخانه قهوهسازی لارستان
اخبار ویژه : تئاتر لارستان، روزی روزگاری…/گفتوگو با خالد اسلوب؛ بازیگر و کارگردان پیشکسوت تئاتر لارستان
اخبار ویژه : دیدار بروجردی با رئیس سازمان هواشناسی کشور
اخبار ویژه : تصاویر| بازگشایی آزمایشی ۱۰ کیلومتر از باند دوم محور لار–بندرعباس
اخبار ویژه : تصاویر| آئین تکریم و معارفه مدیر جدید مرکز اسلامی استان فارس در لار
اخبار ویژه : حجتالاسلام «مدیح» تکریم و حجتالاسلام «باوقار» معارفه شد
اخبار ویژه : هماندیشی در دانشکده علوم پزشکی گراش برای دانشگاه شدن
اجتماعی : بررسی روند توسعه پردیس علوم پزشکی لارستان
اجتماعی : یک فوتی و سه مصدوم در تصادف زنجیرهای جاده لار به بندرعباس
اجتماعی : تصاویر| مراسم نماز طلب باران در لار(۲)
اخبار ویژه : برنامههای هفته کتاب در ایران از «اوز» آغاز میشود
اجتماعی : من برادران اهل سنتم را بدون شرط دوست دارم
اجتماعی : تصاویر| دعا برای باران در لار
اخبار ویژه : کسب نشان طلای مسابقات کشتی آزاد دانشجویان کشور توسط کشتی گیر لارستانی
اخبار ویژه : سفر مشترک و بیسابقه سه نماینده جنوب فارس و غرب هرمزگان از منطقه ویژه پارسیان و لامرد
اخبار ویژه : ایران در گروه «چالش و شگفتی»؛ معرفی حریفان تیم ملی در جام جهانی ۲۰۲۶
اخبار ویژه : تلاش هماهنگ نمایندگان جنوب برای رفع تنش آبی/ بازدید از منطقه ویژه پارسیان و لامرد
اجتماعی : لار آماده پیوستن به شبکه شهرهای خلاق یونسکو است
اجتماعی : ماجرای تصاویر منتشر شده از شکار در لارستان چه بود
اجتماعی : تصاویر|مانور زلزله در لارستان
اخبار ویژه : تجلیل از بانوی لارستانی در کردستان
اخبار ویژه : چهار دهه مطالبهگری برای اتصال لار به شبکه ریلی کشور
اخبار ویژه : سرپرست جدید آموزش و پرورش شهرستان جویم منصوب شد
اخبار ویژه : اجرای طرح جدارهسازی ورودی شهر لار با هدف زیباسازی بافت تاریخی
اخبار ویژه : مصاحبه با رقیه ارشادی؛ هنرمندی که تئاتر را علمی میفهمد و علمی آموزش میدهد