یکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۷:۰۶ب.ظ
::آخرین مطلب 3 ساعت پیش | افراد آنلاین: 0

خاطراتی از رزمندگان لارستانی در دفاع مقدس(2)

به اتفاق گروهی از رزمندگان لاری به منظور حضور در عملیات فتح المبین در شهرکی به نام “خلخال” که مابین شوش و دزفول قرار داشت، مستقر بودیم. این شهرک شباهت…

به اتفاق گروهی از رزمندگان لاری به منظور حضور در عملیات فتح المبین در شهرکی به نام “خلخال” که مابین شوش و دزفول قرار داشت، مستقر بودیم. این شهرک شباهت زیادی به شهرجدید خودمان البته با وسعت خیلی کمتر، داشت. یعنی فاقد کوچه بن بست بود. روزهای قبل از عملیات با

آموزشهای سخت نظامی و شبها هم با مراسم های معنوی خاص آن دوران می گذشت. تپه ها و دشت های اطراف در آن سال (۶۰-۶۱) استثنائاً همانند قلب های پاک بچه ها بی نهایت سبز و خرم بود و این سرسبزی، سرخوشی عارفانه ای را نصیب رزمندگان ساخته بود.

نیروهای ما در تعدادی از این خانه هایی که همانطوریکه گفتم، شباهت زیادی با خانه های شهرجدید داشت، مستقر بودند. به هرحال هر جمعی که آشنایی قبلی با هم داشتند بصورت دسته یا گروهی در یکی از این اتاق ها به سر می بردند.


جمع های ۱۰ تا ۱۵ نفره و در هر جمعی که به صورت گروهی حضور داشتند، تقریباً همه همدیگر را می شناختند. سه نفر به نام های محرم آشوغ، هاشم خداشناس و نصرالله سپندآسا که خیلی داخل جمع نمی آمدند، محل خوا و استراحتشان هم جدا از دیگران بود، کمی خجالتی و کم حرف بودند. خلاصه زیاد با بچه ها نمی جوشیدند.

آنروزها رسم بود که بچه ها به شوخی و خیلی وقتها هم به جدی شهدا و جانبازان آینده نبرد را پیش بینی می کردند و خیلی وقتها هم درست از آب درمی آمد.

آخر در آن سالهای اولیه جنگ، بعضی از بچه ها آنقدر تابلو بودند که هر آدم بی بصیرتی هم می فهمید که شهید آینده اند. به هر حال بچ هها اسم خیلی ها بر سر زبانشان بود. اما هیچ کس حدس نمی زد که شهدای این عملیات این سه نفرند.

خدا بعضی از دوستان را ببخشد، از بس این بچه ها گوشه گیر بودند، مخصوصاً محرم و هاشم، کمی آدم به آنها مشکوک می شد، تا جایی که روز یکی از دوستان پرسید، آیا اینها نماز هم می خوانند یا در نماز جماعت شرکت می کنند با نه؟!

غافل از اینکه مخلص تر از اونها در جمع ما نبود.

رفتیم و در عملیات فتح المبین که با رمز مقدس “یا زهرا (س)” انجام شد، شرکت کردیم. البته بعد از ادغام یک گروهان از ارتش که جزء لشکر ۷۷ خراسان بود به منطقه ای اعزام شدیم بنام تپه سبز و مُلحه (مُلِحه) که یکی از محورهای هجومی عملیات فتح المبین بود و نیروهای لارستانی طی این عملیات که ۱۰ روز ادامه داشت در مرحله اول از همین ناحیه و در مرحله دوم عملیات از منطقه ای بنام تپه های “بُرغازه” که در غرب شوش قرار داشت، وارد عملیات شدند.

این سه نفر –محرم، هاشم، نصراله- در همان مرحله اول عملیات به صف شهدا پیوستند و همه را مبهوت اخلاص و بزرگواری خود ساختند.

یاد شهیدان گمنام و مخلص دیار ما که کمتر اسمشان ذکر می شود، شهیدان محرم آشوغ، هاشم خداشناس و نصراله سپندآسا گرامی باد.

نوشته شده در تاریخ:شنبه ۰۴ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۷:۵۷ب٫ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین