چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۵:۲۳ب.ظ
::آخرین مطلب 17 دقیقه پیش | افراد آنلاین: 2

كَشْكي شَوا كَرَه كِردِه

اين بار بباجي با ضرب‌المثل شروع مي‌كنه كه شايد شما خوانندگان عزيز همه اين رو شنيديد. آيا از كاربرد يا معني يا داستان ضرب‌المثل‌ها كه در كجاها به كار مي‌رند…

اين بار بباجي با ضرب‌المثل شروع مي‌كنه كه شايد شما خوانندگان عزيز همه اين رو شنيديد. آيا از كاربرد يا معني يا داستان ضرب‌المثل‌ها كه در كجاها به كار مي‌رند مي‌دونيد، خسته‌تون نكنم دوستان باز هم صحبت‌هاي گرم و لرزش ترنم صداي او به دل مي‌شينه.
ضرب‌المثل اول به زبان لاري:
(كَشْكي شَوا كَرَه كِردِه)
حكايت از خان ايلات است كه روزي حاكم شهر براي جمع كردن ماليات به ايلات هم سر مي‌زد و از آنها ماليات جمع مي‌كرد و آنها به جاي پول از محصولات خودشون مثل كشك مي‌دادند. تا اين كه يك روز گفتند اين كه نمي‌شه ما تمام دست‌رنجمون داريم ماليات مي‌ديم و اين قضيه را براي بزرگترهاي خود گفتند كه قرار شد ريش سفيد ايل وقتي كه حاكم مي‌آيد قضيه را براي حاكم بگه و از اون تخفيف بگيره.

روزي كه دوباره حاكم به آنجا سر زد براي جمع كردن ماليات، ريش سفيد ايل به نزد او رفت و ماجرا را توضيح داد . حاكم هم قبول كرد آنها به جاي كشك، كره بدهند!
مردم هم خوشحال كه حاكم كشك شَوا كَرَه كِردِه!!!
حكايت دوم در مورد (موقع خر بگيري) است كه در دوره‌ي رضا شاه در لار در فلكه خروس سابق كه الان به ميدان شهيد نصيري تغيير يافته ميدان بار بود و مردم از اطراف با خر هيزم و زغال و پشم و غيره براي تجارت به لار مي‌آوردند و در بعضي مواقع در اين بين نيروهاي امنيه رضاشاه از فرصت سوء استفاده مي‌كردند و خرها را مي‌گرفتند و سربازها را جمع‌آوري كرده و به شهرهاي اطراف مي‌بردند براي خدمت سربازي.

صاحب الاغ‌ها هم كه چاره‌اي نداشتند براي برگرداندن الاغشان مجبور بودند كه همراه آنها تا هر مقصدي بروند.  اين هم داستان خربگيري در لار.

هادی شاکرپور

نوشته شده در تاریخ:دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۳:۵۷ق٫ظ

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی

به نظر شما آیا حضور مسئولین کشوری در منظقه می تواند در راستای توسعه مفید باشد؟

Loading ... Loading ...
آخرین اخبار پربازدیدترین