دِل مَلوئه دَسّهدلم روي دستم گذاشتهامدر اضطراب و نگراني به سر ميبرم *** اَتِر تَوو كَتِهبه تكاپو افتاده استبه حالت عجز افتادن *** شَه رنج كَتهبه رنج افتاده استكسي كه…
دِل مَلوئه دَسّه
دلم روي دستم گذاشتهام
در اضطراب و نگراني به سر ميبرم
***
اَتِر تَوو كَتِه
به تكاپو افتاده است
به حالت عجز افتادن
***
شَه رنج كَته
به رنج افتاده است
كسي كه لاغري مفرط پيدا ميكند. براي افرادي كه خودخوري ميكنند و وسواس و حساس هستند.
***
شَز بَرا مَيا
از او جانبداري نكن
از او حمايت نكن.
***
تَش دِلَم مَواخَرن
آتش دلم را شعلهور نكن
غمهايم را به ياد نياور.
***
رنگ زردي اُشمَده
رنگ زردي به او نده
يعني به او سختي و رنج و گرسنگي را مده
***
سنگ ته ا سايه ا
سنگي است كه جلو سايه است
كنايه از بچه لوس و از خود راضي است.
***
و چَش اَگو، و بُرم اَگو
به چشم ميگويد با ابرو هم ميگويد
كسي كه با ايما و اشاره بهتر از زبانش مقصود و منظور و يا حرفهايش را به ديگران تفهيم ميكند.
***
كار بيمزّ اِسي بيدزدرو ني
كار بيمزد است، بدون انعام نيست
يعني اگر كاري را بدون مزد انجام ميگيرد حتماً در قبال آن، شيريني يا انعامي خواهند داد.
***
ته دُتُت دا، تَه پُسُت دا، مگه مَه پَي زَدَت اَندِم؟
به دخترت دادي به پسرت دادي مگر من فرزند همسرت بودم؟
وقتي چيزي را تقسيم مي كني يا هديه ميبري و يكي از نزديكان را فراموش كني او با ناراحتي و با گله ميگويد: مگر من سزاوار گرفتن اين هديه نبودم؟