تاريخ جهان گواه اين مدعا است كه برخي كشورهاي غربي بعد از جنگ دوم جهاني براي اجراي برنامه استعمار جديد خويش به بعضي شيخنشينها و مناطق محدود خاورميانه قول تشكيل…
تاريخ جهان گواه اين مدعا است كه برخي كشورهاي غربي بعد از جنگ دوم جهاني براي اجراي برنامه استعمار جديد خويش به بعضي شيخنشينها و مناطق محدود خاورميانه قول تشكيل كشور مستقل دادند كه بعضي كشورهاي حاشيه خلج فارس از آن جمله است.
استقلال بدين معني است كه هيچ كشوري حق دخالت در كشور ديگر نخواهد داشت و هر كشور مستقلي براساس منافع ملي خويش با ساير كشورها رابطه سياسي – اقتصادي اجتماعي و حتي نظامي برقرار ميكند.
اخيراً خانم رايس در يكي از اظهارات خويش گفتهاند درست است كه ايرانيها دانش انرژي هستهاي را حق مسلّم خود ميدانند اما اين عمل با منافع آمريكا در تضاد است و به همين خاطر آمريكا به هيچ وجه اجازه نخواهد داد كه ايران از انرژي هستهاي بهرهمند باشد.
براستي كشوري كه ادعاي رهبري جهان را در سر ميپروراند نميداند كه هدايت جهان جز براساس عدالت ميسر نيست و اگر با زور و قلدرمآبي و ظلم بتوان چند روزي در دنيا جولان داد، تداومي ندارد و سقوط حتمي به دنبال دارد و مبارزات بر حق مردم با زورگويان تاريخ بهترين دليل بر اين مدعاست.
خانم رايس نميداند كه اگر غيور مردان ايران در پي حفظ منافع آمريكا بودند شاه را بيرون نميكردند و ۸ سال جنگ را با وابستگان به آمريكا اداره نمينمودند و بهترين فرزندان اين مرز و بوم را در راه پاسداري از ارزشها، فدا نميساختند و…
خوب است سردمداران كاخ سفيد به خود آيند و بدانند كه امروزه هيچ ملتي از حق مسلّم خويش نميگذرد و بدانند كه ملت سلحشور ايران را با چماق زور نميتوان تسليم كرد.
بياييد پرونده هستهاي ايران را از شوراي امنيت به آژانس بينالمللي انرژي هستهاي برگردانيد و مسير مسالمتآميز را طي نماييد و حق ملت ايران را ناديده نگيريد تا ملت از همكاري دست نكشند.