یکشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۳:۳۷
::آخرین مطلب 3 ساعت پیش | افراد آنلاین: ...

اصطلاحاتي پيرامون خود

(خُ = خود)خُ كه خُ كه، خُت ته خُ كهاز ماست كه بر ماست. ** شِنِ خُ، واشِن خُكبوتر با كبوتر، باز با باز ** اَتك خُ، كَتهكنايه از به…

(خُ = خود)
خُ كه خُ كه، خُت ته خُ كه
از ماست كه بر ماست.

**

شِنِ خُ، واشِن خُ
كبوتر با كبوتر، باز با باز

**

اَتك خُ، كَته
كنايه از به جنب و جوش افتادن است.

**

اَخُ واچو
كنايه از خجالت كشيدن است.

**

از خُ نابينَدائم
كنايه از حال انجام كاري را نداشتن است.

**

از خُ نادو
كنايه از نفهمي افرادي است. بايد همه چيز را به آنان گوشزد كرد.
بيشتر براي افرادي به كار مي‌رود كه قدر محبت را نمي‌دانند.

**

ماشك خُ واشكه
شخصي كه به هر چيز و هر كسي مشكوك است و حرفهاي ديگران را به خود مي‌گيرد.

**

خُ چِدِش، خُ واپَس اُندِش
چه شيري مَه تَهِ چَش اُندِش
كنايه از زني است كه خودش خانه شوهر را ترك كند و بدون اين كه واسطه شوند خودش به خانه برگردد.

**

يكي هم خورَند خَ خشه
يكي (مي‌خوام) كه مثل خودم باشه
اصطلاحي است در مورد پسر يا دختر مجرد كه به دنبال همسري هستند با ويژگي‌هاي خودشان (مناسب و ايده‌آل)

**

زِنَش هم خَرند خُش ني
زنش به خودش (همسرش)‌نمي‌آيد.
 كنايه از هم سنخيت نبودن.

**

خُم بِكِوِم، ‌خُم اَرُسِم
خودم بيفتم خودم بلند شوم.
كنايه از بي‌كسي و بي‌ياري است.

**

خَش اَشو، خُ درك اُشبو
اصطلاحي است كه به هنگام صحبت كردن از بيماري و يا هنجاري‌هاي ديگران به مخاطب توضيح داده مي‌شود.

**

درد خُ دون و كَس نَدون
دردي كه ديگران از ان اطلاعي نداشته باشند و شخص دردمند نيز بخواهد كه پنهان بماند.
مثلاً مشكلي كه نتواني براي كسي بيان كني و از گفتنش شرم يا رودروايسي داشته باشي.

**

اِش خُ، واتِك خ، اَبي
شپش خود را حاضر نيست دور بيندازد.
كنايه از خسيسي افراد است.

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی
آخرین اخبار پربازدیدترین