یکشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۸:۱۲
::آخرین مطلب 1 ساعت پیش | افراد آنلاین: ...

شریعتی و نقد فرهنگ و تمدن غرب (4)

  سلسله یادداشت ۶ قسمتی “شریعتی و نقد فرهنگ و تمدن غرب”‌که بخش چهارم آن را در ادامه می خوانیم بخشی از فعالیت های پژوهشی صورت گرفته توسط یکی از نویسندگان…

  سلسله یادداشت ۶ قسمتی “شریعتی و نقد فرهنگ و تمدن غرب”‌که بخش چهارم آن را در ادامه می خوانیم بخشی از فعالیت های پژوهشی صورت گرفته توسط یکی از نویسندگان لارستانی است که به روایتی متفاوت از فعالیت های مرحوم دکتر علی شریعتی در سالهای دور و نزدیک می پردازد. خواندن این سطور خالی از لطف نخواهد بود. بخشهای بعدی ان شاء الله طی روزهای آتی منتشر خواهد شد.

 

شریعتی بر این باور است که تلاش غرب برای تغییر سبک زندگی و اندیشه ها،  استحاله فرهنگی و در نتیجه رسیدن به اهداف اقتصادی است. او می گوید: «تهاجم فرهنگی غرب که در صدد تغییر شکل زندگی ، سلیقه مردم، رنج ها، غم ها، آرزوها و ایده آل هاست؛ زمینه سازی برای مقبولیت کالای غربی و سلطه اقتصادی و حفظ جهان ماشینی است.» (خسروپناه و عبداللهی 1391، ص180)

شریعتی نگاه غرب به شرق را از جهتی دیگر تحقیر آمیز می داند. او می گوید: «غربی ها به تمدن سازی شرق باور ندارند و روح شرقی را تنها با شعر و ادب و عرفان متجانس می بینند؛ به همین خاطر تنها بدنبال آثار ادبی و عرفانی ما هستند.» (م آ 30، ص13) او غرب را متهم می کند که همیشه تلاش داشته، پیشرفت و تمدن خود را از پیشینه شرقی آن بخصوص در تمدن اسلامی منقطع سازد. (م آ 10، ص 72و 73) وی همه مکاتب غربی را در نفی اصالت انسان یکی می داند و از یک فاتالیسم[1] مادی در غرب و مکاتب غربی سخن می گوید. (م آ24، ص 57 تا 59)

شریعتی معتقد است تمدن غرب در حال زوال می باشد؛ او می گوید: «اولین نکته ای که در این جا به چشم می خورد؛ آغاز زوال قطعی و جبری اروپایی است که همه هستی ما را به غارت برد؛ به خصوص فرانسه که اکنون زن شکسته ای را می ماند. امروز دیگر جز رقص و کاباره و شراب و اقسام تحقیقات درباره طرق گوناگون جماع در میان ملل، ابداع و اختراعی صورت نمی گیرد. به همان میزان که شرق بیدار می شود اروپا عقب می ماند.»

او هشدار می دهد که شرق نباید مانند غرب مسیر پیشرفت را طی کند چون در اینصورت، شرق نیز خالی از معنویت خواهد شد. برخی مانند سروش مدعی شده اند شریعتی با مظاهر فساد غرب مخالفت نداشته اما گفته های خود او نشان می دهد او از اوضاع فرهنگی فرانسه آزرده و بیزار بوده و حضور در ایران را ترجیح می داده است. (باقرزاده 1384، ص 81و82)

شریعتی به گوشه راندن مذهب با علم را محصول مکتب مادی گرا می شمرد. او تلاش دانشمندان و فلاسفه غرب برای تنزل دادن انسان و زندگی به حد حیوانیت و مصرف گرایی و لذت را، نگاه روح و منطق بورژوازی به جهان می داند. (م آ 23، ص30و34) شریعتی ماشین را در غرب اسیر ماشینیسم معرفی می کند، لذا قائل بود؛ می توان ماشین را حفظ کرد اما اندیشه ماشینی را از آن زدود. (سروش 1384، ص 187)

 شریعتی بدنبال زدن پلی بین شرق و غرب، ایمان و علم و عرش و فرش است به همین دلیل برخی محققین معتقدند؛ نگاه شریعتی به غرب نگاهی معتدل است: «غرب شناسی یکی از موفق ترین بحث های دکتر است. او با باریک اندیشی، تجدد و تمدن را از یکدیگر تفکیک کرده میان دستاوردهای مثبت و منفی غرب تمایز نهاده است.»

«شریعتی در برخورد با غرب نه مثل روشنفکران غرب زده فتوا می دهد که باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویم و نه مثل آل احمد و فردید کلیت غرب را انکار می کند. او رویکردی میانه به غرب دارد در عین اینکه پیشرفت و توسعه غرب را مثبت دانسته آن را برای کشورهای اسلامی مطلوب می داند نسبت به از خودبیگانگی و استعمار و استثمار هشدار می دهد.» (خسروپناه و عبداللهی 1391، ص173و186)

«شریعتی معتقد است اگر بتوانیم به جای روح ددمنشی و ماده پرستی روح انسانی را به کالبد تمدن غرب بدمیم دیگر محکوم نخواهد بود.» (خسروپناه و عبداللهی 1391، ص 178) اگر انتقادات شریعتی به غرب را با عدم انتقاد مطلق از دین و اسلام مورد توجه قرار دهیم؛ به میزان تاثیرپذیری او از طرفین واقف می شویم. البته باید توجه داشت که شریعتی بین اسلام و مسلمین تمایز قائل است و با اینکه به اسلام بعنوان دین آسمانی هیچ انتقادی ندارد و آن را برخوردار از همه مولفه های لازم برای رستگاری انسان و تمدن سازی می داند به مسلمانان از جهات مختلف انتقاد می کند.

[1] .خودبیگانگی

 

نویسنده : ح.توانا

 

 

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نظر سنجی
آخرین اخبار پربازدیدترین